تو چرا می پرسی ،خانه دوست کجاست

خانه دوست، همانا دل توست

گر درش باز کنی

نغمه مهر و وفا ساز کنی ،خواهد امد ،اما

گر دلت از سنگ است

دوست باید که مراقب باشد

تا مبادا به همان بدو ورود

سر پر شور و دل مملوی مهرش شکند

ور دلت نازک بود

باز هم اوست ،که بایست مراقب باشد

تا مبادا که به هر جنبش وهر حرف و نگاه

در و دیواره این خانه اکنده زمهرش شکند

ونشاید نگران داشت همیشه او را

ونپاید چو در این ره نکنی اندیشه

دل قوی باید و روشن ،اما

نه ز سنگ و شیشه