گاهی کارهای خانه که تلمبار می شود ، واقعا خسته کننده است و از همه بدتر اینکه ،یک نفر و در بیشتر مواقع مادر خانواده باید کارهای بقیه ی افراد را انجام دهد.گاهی پدر هم به او کمک می کند اما بچه ها انگار مهمانان همیشگی اند و هر چه مادر تلاش می کند تا آنها را به نوعی در قبال وظایفشان مسئولیت پذیر کند ، اما بی فایده است.مشکل فقط این روزها نیست که آنها کودک اند ، اگر امروز نتوانند از عهده ی کارهای شان بر آیند ، فردا نیز بزرگسالانی نصفه و نیمه می شوند.
.
.
ترفند های زیر را بکار ببرید تا فرزندان تان با شما در انجام کارهای خانه همکاری کنند.
.
.
*به فرزندتان بگویید که کارهای خانه اختیاری نیست و به شکایت آنها گوش نخواهید داد و واقعاً هم این کار را انجام دهید.
*با تحسین و اظهارنظر مثبت، عزت نفس کودک را تقویت کنید
*بگویید کارکردن تا چه اندازه موجب شادی و آسایش شما میشود.
*کارکردن، هم برای کودک و هم برای سایر اعضای خانواده، مفید و سودمند است.
*ارزیابی و بازرسی را بهنحوی خوشایند انجام دهید.
*حتی ناچیزترین دستاوردها را تأیید و ستایش کنید.
*بهجای اینکه مچ کودک را حین انجام کار اشتباه بگیرید، او را در حال انجام یک کار صحیح و خوشایند، غافلگیر کنید.
*برای تحسین و تشویق روزانه کودک، دقیقاً کارش را توصیف کنید. مثلاً بهجای اینکه بگویید عالی است یا تو یه قهرمانی، واضح تشریح کنید که میبینم اسباب بازیها سرجایش قرار گرفته و تختات مرتب است، به این میگویند یک کار دقیق و حساب شده، تو خیلی زحمت کشیدهای.
*توجه خود را بر تلاشهای انجامگرفته یا درسهای آموخته شده متمرکز کنید نه فقط بر نتیجه نهایی.
*کار را هر چه زودتر توصیف و تأیید کنید، تشکر و قدردانی را به بعد موکول نکنید.
*اجازه دهید کودک درباره کار خودش قضاوت کند.
*گاهی اجازه دهید کودک خود وظایف روزانه خانه را انتخاب کند.
*وظایف را تنظیم کنید، خواستهها را تغییر دهید و کودکان را همزمان با رشد و بلوغ، در تصمیمگیریها شرکت دهید.
*از کودک هر روز انتظار انجام مقداری کار داشته باشید.
*برای انجام کارها، هر روز زمان معینی درنظر بگیرید.
.
.
.
.
*ثبات قدم و قاطعیت را با استفاده از تشویق و گاهی تنبیه مثل کم کردن حقوق هفتگی یا ماهانه یا انصراف از بردن او به پارک یا مهمانی تقویت کنید و پاداشهای شفاهی فوری به او بدهید.
*بهخاطر داشته باشید هدف، همکاری، احترام و علاقه متقابل است، نه فقط انجام شدن کارها.
*برای کودک فرصتهایی فراهم کنید تا خدمت دلسوزانهای به فرد نیازمند بکند. چنین فعالیتهایی، احساس محبت، سپاسگزاری و تمایل بیشتر به کمک در کارهای منزل را در او تقویت میکند.
*از تهدید و تنبیههای مداوم بپرهیزید. این روشها به ندرت نتایج مثبت و ماندگار دارند.
*به کودکان برچسبهای مثبت بزنید؛ پسر خوش شانس، دختر مهربان، برادر قوی، بچه باهوش و... میتواند تصور ذهنی شیرین، دلپذیر و ماندگاری برای بقیه عمر کودک فراهم کند.
*محدودیتها یا تهدیدهایی را که قادر یا مایل به انجام آن نیستند، درنظر نگیرید.
*مخصوصاً در مورد کودک خردسال، دستورهای واضح و ساده به کار ببرید.
*تفاوتهای فردی کودکان را مدنظر قرار دهید.
*زمانی که کودک تحت فشار روانی است، از خواستهها و انتظارات خود بکاهید.
*به مشکل حمله کنید، نه به کودک و شخصیت او.
*بر نقایص و کاستیهای کوچک و ناچیز اصرار نورزید.
*از کاربرد جملههای تهدیدآمیزی نظیر « این کار را بکن وگرنه...» پرهیز کنید.
.
.
.
کلام آخر اینکه رسیدگی بیش ازحد و وابسته نگهداشتن کودک نهایتاً به ناتوانی و بدتر از آن به ناسپاسی او میانجامد. طفلی که در سالهای اولیه عمر تنها گیرنده بوده و هیچ توقع و چشمداشتی از او نداشتهایم و فرصتی برای ابراز وجود به او ندادهایم در بزرگسالی به طفیلی تبدیل خواهد شد که وبال گردن شده، همواره انتظار دریافت سرویسها و خدمات بیشتری دارد. این را به یاد داشته باشیم که این چنین فردی هیچ جایگاه مناسبی در اجتماع نخواهد داشت. نیاکان ما به حمالان بازار لقب «عزیز مادر» داده بودند، فکر میکنید این جمله چقدر صحت دارد؟