صبـح یعنی که نگاهم بکنی قند دلم آب شود

چشم بگشایی و بـر دیده‌ی توعکس رخم قاب شود

صبح یعنی که لبم مست لب نیشکرت باشد و بس

تو صدایم کنی و واژه به شعر و غـزلم باب شود