یبار تو اتوبوس نشسته بودم دیدم یه پیرمرد اومد ، بلند شدم جامو دادم بهش، خیلی مقاومت کرد ولی اخرسر نشست
فقط نمیدونم چرا هی میگفت اسکل اتوبوس بین شهری همه برا خودشون صندلیي دارن