شاهنامه


شاهنامه سخن است،


سخن بی‌مرگی.


شاهنامه روح است،


به تن بی‌مرگی.


شاهنامه وطن است،


وطن بی‌مرگی.


آری، آری، شاهنامه وطن است!


وطنی کز من و تو،


نتوانند به شمشیر و به تزویر،


ربودن.


شاهنامه خرد است،


خردی که به جهان آموزد،


هنر از اجل جهل


نمردن.


شاهنامه ادب است،


ادبی کز ثمر سبز درختش،


جاودان بهره بگیریم.


شاهنامه نفس است، نفسی کز من و تو گر بربایند،


بمیریم!


بمیریم!


بمیریم!