دريا، - صبور وسنگين - مي خواند و مي نوشت - "... من خواب نيستم !خاموش اگر نشستم ،مرداب نيستم !روزي كه برخروشم و زنجير بگسلم روشن شود كه آتشم و آب نيستم !"***
دريا، - صبور وسنگين - مي خواند و مي نوشت - "... من خواب نيستم !خاموش اگر نشستم ،مرداب نيستم !روزي كه برخروشم و زنجير بگسلم روشن شود كه آتشم و آب نيستم !"***
صدای قلب نیست
صدای پای توست
که شبهادر سینه ام میدوی
کافی است کمی خسته شوی
کافی است کمی بایستی....
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.