از دل خونگرم ما پیکان کشیدن مشکل استچون توان کردن دو یکدل را ز یکدیگر جدا؟صائب_تبریزی
از دل خونگرم ما پیکان کشیدن مشکل استچون توان کردن دو یکدل را ز یکدیگر جدا؟صائب_تبریزی
باز آی، که از جان اثری نیست مرامدهوشم و از خود خبری نیست مراخواهم که به جانب تو پرواز کنماما چه کنم بال و پری نیست مراهلالی جغتایی
بمیرید بمیرید در این عشق بمیریددر این عشق چو مردید همه روح پذیریدبمیرید بمیرید و زین مرگ مترسیدکز این خاک برآیید سماوات بگیریدبمیرید بمیرید و زین نفس ببریدکه این نفس چو بندست و شما همچو اسیریدیکی تیشه بگیرید پی حفره زندانچو زندان بشکستید همه شاه و امیرید
بمیرید بمیرید به پیش شه زیبابر شاه چو مردید همه شاه و شهیریدبمیرید بمیرید و زین ابر برآییدچو زین ابر برآیید همه بدر منیریدخموشید خموشید خموشی دم مرگستهم از زندگیست اینک ز خاموش نفیرید.مولانا
به گوشهی قفسی خو گرفتهام چندانکه گر رها کُنَدم ذوقِ آشیانم نیست!فروغی بسطامی
به حرف اگر ندهم دل، ز بيشعورى نيستتو چون به حرف درآيى دلى نمى ماندصائب تبریزی
بگشای راز عشق و نهفته مدار عشقاز می چه فایده ست به زیر نهنبنکسایی
بگشای راز عشق و نهفته مدار عشقاز می چه فایده ست به زیر نهنبنکسایی
بهار آمد ، پريشان باغ من افسرده بود اما
به جو باز آمد آب رفته، ماهي مرده بود اما
مهدی اخوان ثالث
باید امشب بروممن که از بازترین پنجره بامردم این ناحیه صحبت کردمحرفی از جنس زمان نشنیدمهیچ چشمی عاشقانه به زمین خیره نبودکسی از دیدن یک باغچه مجذوب نشدهیچ کس زاغچه ای را سر یک مزرعه جدی نگرفت ...سهراب سپهری