چال روی گونه هایت کشوری پهناور است
شک نکن روزی خودم با بوسه فتحش میکنم
مسعود_محمدپور
چال روی گونه هایت کشوری پهناور است
شک نکن روزی خودم با بوسه فتحش میکنم
مسعود_محمدپور
میل من سوی وصال و قصد او سوی فراق
ترک کام خود گرفتم تا برآید کام دوست
حافظ
مثل گیسویی که باد آن را پریشان میکند
هر دلی را روزگاری عشق ویران میکند
مژگان_عباسلو
خمارآلوده ی یوسف به پیراهن نمی سازد
ز پیش چشم من بردار این مینای خالی را!
صائب_تبریزی
کشید این دل گریبانم به سوی کوی آن یارم
در آن کویی که می خوردم گرو شد کفش و دستارم
ز عقل خود چو رفتم من سر زلفش گرفتم من
کنون در حلقه زلفش گرفتارم گرفتارم
مولانا
نخ به پای بادبادک های کم طاقت مبند
زندگی را هر چه آسان تر بگیری، بهتر است
فاضل_نظری
دمى كآن بگذرد بی یاد رویش
از آن دم بیشمار استغفرالله
فیض کاشانی
ذرهای اندوه تو از هر دو عالم خوشتر است
هر که گوید نیست دانی کیست آن کس کافر است
عطار
صحبت بیگانه بندد، دست شوخی های عشق
عشق را در پرده بر، تا با دلت بازی کند
عرفی_شیرازی
ای هوسهای دلم باری بیا رویی نما
ای مراد و حاصلم باری بیا رویی نما
مولانا