...دوست دارم درآن بارانی که رنگ حیات به بودن زمین میبخشد
در آن لحظه های ناب… دستانت رابگیرم و تا اوج بودن پرواز کنیم…
خیس از یاد تو اوج عاشقی…
چقدر لذت بخش است بوسیدن عشق ...
...دوست دارم درآن بارانی که رنگ حیات به بودن زمین میبخشد
در آن لحظه های ناب… دستانت رابگیرم و تا اوج بودن پرواز کنیم…
خیس از یاد تو اوج عاشقی…
چقدر لذت بخش است بوسیدن عشق ...
شناسنامه رو بی خیال !محلِ تولد من ، آغوش گرم و پر محبت توئه مـــــادر …
چقدر این دوستــــــــ داشتن های بی دلیل
خوب است
مثل همین بــاران بی سوال
که هی می بارد
که هی اتفاقا آرام و
شــمرده
شـــمرده
می بارد
شناسنامه رو بی خیال !محلِ تولد من ، آغوش گرم و پر محبت توئه مـــــادر …
باران می بارد، بدون چتر زیر باران قدم می زنم
…
در زیر باران اشک می ریزم
،
تا تو نبینی
،
اشک هایی را که در پس غرورم سالها نریخته ام.
شناسنامه رو بی خیال !محلِ تولد من ، آغوش گرم و پر محبت توئه مـــــادر …
شب سردی بود
هوا سرد بود و بارانی
باران تنها بهانه ای بود که تو
زیر چتر
بامن
تا پایان کوچه همراه شوی
کاش هوا همیشه سرد و بارانی بود
که من و تو بهانه ای برای با هم بودن داشته باشیم!
شناسنامه رو بی خیال !محلِ تولد من ، آغوش گرم و پر محبت توئه مـــــادر …
قـــدم نزن
این جـــا…
این شعـــر ها ، آن قدر بارانی اند
که می ترســم تمام لحظه هایتـــ خیس شوند…!
شناسنامه رو بی خیال !محلِ تولد من ، آغوش گرم و پر محبت توئه مـــــادر …
هر فصلی که باشد
باران
برف
برگ
من ایمان دارم تو همه جا کنار ردپای من
سایه ات را انداخته ای
شناسنامه رو بی خیال !محلِ تولد من ، آغوش گرم و پر محبت توئه مـــــادر …
نگاه ساکت باران به روی صورتم دزدانه میلغزد ولی باران نمی داند که من دریایی از دردم به ظاهر گر چه می خندم ولی اندر سکوتی تلخ می گریم
شناسنامه رو بی خیال !محلِ تولد من ، آغوش گرم و پر محبت توئه مـــــادر …
بـــــ ـغــــــ ـض هـــــ ـآیـــــ ـم رآ...
بـــــ ـرآے خـــــ ـودم نـــــ ـگـــــ ـﮧ مـــــ ـے دآرم
گـــــ ـآهـــــ ـے وقـــــ ـت هـــــ ـآ ســـــ ـبـــــ ـڪــــ نـــــ ـشـــــ ـوم
ســـــ ـنـــــ ـگـــــ ـیـــــ ـטּ تـــــ ـرم!!
شناسنامه رو بی خیال !محلِ تولد من ، آغوش گرم و پر محبت توئه مـــــادر …
برای تو ...
برای تو که باران را در پشت پنجره زمزمه می کنی !
برای من ...
برای من که در بغض آسمان پنهانم تا زمزمه شوم در لبهای تو !
برای ما می نویسم !
من تمام هستی ام را آغوشی خواهم ساخت
برای پریشانی های گاه و بی گاه تو !
من تمام روحم را آفتابی خواهم کرد
برای روزهای زمستانی دل تو !
تو ...
لحظه ای با من باش ...!
شناسنامه رو بی خیال !محلِ تولد من ، آغوش گرم و پر محبت توئه مـــــادر …
هوای دلم ابری ست...
هوای چشمانم بارانی...
هوای اطرافم بی عنصر...
درست مثل همان روزی که بی هوا ربوده ی چشمان مستت شدم!
شناسنامه رو بی خیال !محلِ تولد من ، آغوش گرم و پر محبت توئه مـــــادر …