مـادر تــو بـهشــت جـاودانــی مـادر خــورشـیـد بـلـنـد آســمـانی مـادردر چشم تـو نـور زندگانـی جـاریـست سر چشمه یمهر بیکرانی مـادر
مـادر تــو بـهشــت جـاودانــی مـادر خــورشـیـد بـلـنـد آســمـانی مـادردر چشم تـو نـور زندگانـی جـاریـست سر چشمه یمهر بیکرانی مـادر
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
چـــــطــوری ❓
تــونــــســتـی ?
یـــهــویــی ?
بـــشـی کــل زنـــدگــــیــمـ ?
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
نامه یک مادر به دخترش درباره پیر شدن
دختر عزیزم
از تو می خواهم روزی که می بینی من پیر شده ام، صبور باشی و بیشتر از آن درک کنی که من در چه دوره ای هستم. اگر وقتی صحبت می کنیم من یک چیز را هزار بار تکرار می کنم با گفتن: «اینرا یک دقیقه پیش گفتی...» حرفم را قطع نکن. لطفا فقط گوش کن. سعی کن کودکی ات را به یاد بیاوری که من هرشب یک داستان را برایت می خواندم تا بخوابی.
هنگامی که من نمی خواهم حمام بروم عصبانی نشو و من را خجالت زده نکن. سعی کن به یاد بیاوری وقتی یک دختر کوچک بودی و مجبور بودم دنبال تو بدوم، وقتی برای رفتن به حمام بهانه می آوردی.
وقتی می بینی من چقدر با تکنولوژی جدید ناآشنا هستم، به من زمان بده یاد بگیرم و طوری نگاه نکن که...
و به یاد بیاور من چه صبورانه به تو همه چیز را آموختم، مثل غذاخوردن مناسب، لباس پوشیدن، شانه زدن موهایت و رویایی با مسائل روزمره...
روزی که می بینی من پیر شده ام، از تو می خواهم صبور باشی و مرا درک کنی...
وقتی گاهی من یادم می رود که درمورد چه چیزی صحبت می کردیم، به من فرصت بده به یاد آورم و اگر نتوانستم بداخلاق،
بی حوصله و گستاخ نشو. فقط با تمام قلبت بدان که مهم ترین چیز برای من، بودن با توست. و هنگامی که پاهای پیر و خسته ام به من اجازه نمی دهند پا به پای تو بیایم، دستت را به من بده، همانطوری که وقتی کوچک بودی تازه می خواستی راه بروی. هنگامی که آن روزها آمدند، ناراحت نباش...
فقط با من باش و مرا در آخرین روزهای زندگی ام باعشق درک کن. من قدردان و سپاسگزار تو خواهم بود به خاطر هدیه زمان و لذتی که باهم سهیم می شویم. با لبخند و عشقی که من همیشه نثار تو کرده ام. من فقط می خواهم بگویم...
دوستت دارم دختر عزیزم...»
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
صبحدم را گفتممی توانی آیالب مادر گردیعسل وقند بریزد از تو
لحظه ی حرف زدنجان شوی عشق شوی مهر شوی زرگردی
گفت نی نی هرگز
گل لبخند که روید زلبان مادر
به بهار دگری نتوان یافت
دربهشت دگری نتوان جست
من ازان آب حیاتمن ازان لذت جانکه بود خنده ی اوچشمه ی آنمن ازان محرومم
خنده ی من خالیست
زان سپیده که دمد از افق خنده ی اوخنده ی او روح است
خنده ی او جان است
جان روزم من اگر,لذت جان کم دارم
روح نورم من اگر, روح وروان کم دارمکردم از علم سوالمی توانی آیا
معنی مادر رابهر من شرح دهیگفت نی نی هرگز
من برای این کار
منطق وفلسفه وعقل وزبان کم دارم
قدرت شرح وبیان کم دارمدرپی عشق شدم
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
مادرم ای بهتر از فصل بهارمادرم روشن تر از هر چشمه سارمادرم ای عطر ناب زندگیمادرم ای شعله ی بخشندگیمادرم ای حوری هفت آسمانمادرم ای نام خوب و جاودانمادرم ای حس خوب عاشقیمادرم خوشتر ز عطر رازقیمادرم ای مایه ی آرامشممادرم ای واژه ی آسایشممادرم ای جاودان در قلب منمادرم ای صاحب این جسم و تنمادرم می خواهمت تا فصل دورمادرم پاینده باشی پر غرورمادرم روزت مبارک ناز منمادرم تنها تویی آواز من
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
خدا هیچ خونه ای رو بی ♥مادر♥ نکنه..
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.