تو عامل هرگونه غم و درد و خراشی

[zolal]

شبیهِ نرمیِ یک ابر، مهربان بودی

همیشه خنده به لب بودی و جوان بودی



صداقتِ هنر از جوهرِ تو پیدا بود

و عشق کارِ تو بود و تو کاردان بودی



میانِ چشمه ی مهتاب می درخشیدی

شبیهِ آینه بینِ ستارگان بودی



حریمِ امنیت و عشق ،" در پناهِ تو " بود

میانِ زندگی خویش ، قهرمان بودی



اگر چه قصه ی تو عاشقانه شد آغاز

تو انتهای غم انگیزِ داستان بودی



خبر ، تلاقی ِ سنگینِ پُتک و آینه بود

تو چون شکفتنِ یک بُغضِ ناگهان بودی



حدیثِ رفتنِ تو ساده تر ز رویا بود

به روی ِ هودَجِ بالِ پرندگان بودی.....



دکتر یدالله گودرزی

[zolal]

من گرفتار خودم هستم و زندان خودم


هرچه کردم به خودم کردم و وجدان خودمپسر نوحم و قربانی طوفان خودم


تک و تنها تر از آنم که به دادم برسند
آنچنانم که شدم دست به دامان خودم


موی تو ریخته بر شانه ی تو امّا من
شانه ام ریخته بر موی پریشان خودم


از بهشتی که تو گفتی خبری نیست که نیست
می روم سر بگذارم به بیابان خودم


آسمان سرد و هوا سرد و زمین سردتر است
اخوانم که رسیدم به زمستان خودم


تو گرفتار خودت هستی و آزادی هات
من گرفتار خودم هستم و زندان خودم


شب میلاد من بی کس و کار است ولی
باید امشب بروم شام غریبان خودم


یاسر قنبرلو

[zolal]

ای بی وفای سنگدل قدرناشناس!
از من همین که دست کشیدی تو را سپاس


با من که آسمان تو بودم روا نبود
چون ابر هر دقیقه درآیی به یک لباس


آیینه ای به دست تو دادم که بنگری
خود را در این جهان پر از حیرت و هراس


پنداشتی مجسمه سنگ و یخ یکی ست؟
کو آفتاب تا بشوی فارغ از قیاس


دنیا دو روز بیش نبود و عجب گذشت!
روزی به امر کردن و روزی به التماس


مگذار ما هم ای دل بی زار و بی قرار
چون خلق بی ملاحظه باشیم و بی حواس

[zolal]

هر کس جهانش مملو از آشوب باشد

باید که حالش با کسی هم خوب باشد



با یک نفر باشد که حالش را بفهمد

پر طاقت و پر صبر چون ایوب باشد

پیش نگاهش آدمی بسیار خوب و ...

وارسته و بسیار هم محبوب باشد

دنیا برای زندگی جای قشنگیست

وقتی که جنس زندگی مرغوب باشد

قطعا که آدم های دنیا در تلاشندپ



تا سهم هر کس از جهان مطلوب باشد

دیده به بوی پیرهن پر نور گردد



در عشق هر کس هم قد یعقوب باشد



#سجاد_صادقی

[zolal]

تو در من آن تب گرمی که آبم میکند کم کم …
نگاهت نیز چون مستی خرابم میکند کم کم …
ببار ای پاکی شبنم ببرگ و بار من نم نم …
که این گرمای طاقت سوز آبم میکند کم کم …
کویرم ، حسرت آبم ، نمک را برنمیتابم …
عطش اینجا گرفتار سرابم میکند کم کم …

[zolal]

[zolal]

زندگی همه انسان ها یکسان به پایان می رسد، تنها نحوه زندگی کردن و نحوه مرگ افراد است که باعث تمایز آن فرد با دیگران می شود. “ارنست همینگوی”

[zolal]

برای موفقیت تلاش نکنید، بلکه بکوشید که فرد با ارزشی شوید. “آلبرت انیشتین”

[zolal]

زندگی چیزی است که رخ می دهد، درست هنگامی که درگیر انجام برنامه های دیگر هستید. “جان لنون”

[zolal]

هر کودکی هنرمند است، مشکل این است که چطور در حین بزرگ شدن نیز هنرمند باقی بماند. “پابلو پیکاسو”