دی میشد و گفتم صنما عهد به جای آر
گفتا غلطی خواجه در این عهد وفا نیست
حافظ
دی میشد و گفتم صنما عهد به جای آر
گفتا غلطی خواجه در این عهد وفا نیست
حافظ
ایمان خلق و صبرِ مرا امتحان مکن
بی آنکه دلبری کنی از این و آن بیا
«قلب» مرا هنوز به یغما نبرده ای!
ای راهزن! دوباره به این کاروان بیا
فاضل_نظری
ای جام به هم ریخته ! صد بار نگفتم
با سنگدلان یار مشو ،
میشکنندت؟
فريدون_مشيری
یک درخت پیرم و سهم تبرها می شوم
مرده ام، دارم خوراک جانورها می شوم
بی خیال از رنج فریادم تردّد می کنند
باعث لبخند تلخ رهگذرها می شوم
نجمه_زارع
از همان روزی که بی من زیر باران تر شدی
آتش پنهان شده در زیر خاکستر شدی
هرچند یاد و خاطرات ِ با تو شیرین است
فنجان خالی هم به برگشت ِ تو بد بین است
....این روزهـــا از داغ تو رگ می زند هر کس
هر گوشه ای از قلب تو گرمابه ی فین است
محمد_شیخی
آنکه روی دوست دید او را به کفر و دین چه کار؟
وانکه مست عشق گشت از کفر و اسلامش مگوی
خیالانگیز و جانپرور
چو بوی گل سراپایی
نداری غیر از این عیبی
که میدانی که زیبایی
من از دلبستگیهای
تو با آیینه دانستم
که بر دیدار طاقت سوز
خود عاشقتر از مایی
رهی_معیری
زندگی در برکه شاید سرنوشت ماهی است
عاشق قلاب ماهی گیر بودن ساده نیست !
سالها آشفتگی زیر سر این جمله بود
عشق تقصیر است و بی تقصیر بودن ساده نیست
علی_صفری
وقتی نباشی زندگی معنی ندارد
این زنده بودن هم بماند در حواشی!
علی_صفری