صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 21 به 30 از 38

موضوع: دیوان غزلیات شهریا ر

  1. Top | #21

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Apr 2016
    شماره عضویت
    1075
    نوشته ها
    2,151
    پسندیده
    395
    مورد پسند : 506 بار در 418 پست
    Windows XP Chrome 49.0.2623.112
    غزل شمارهٔ ۱۹ - دیدار آشنا







    شهریار » گزیدهٔ غزلیات

    ماهم که هاله ای به رخ از دود آهش است

    دائم گرفته چون دل من روی ماهش است


    دیگر نگاه وصف بهاری نمی کند

    شرح خزان دل به زبان نگاهش است


    دیدم نهان فرشته شرم و عفاف او

    آورده سر به گوش من و عذرخواهش است


    بگریخته است از لب لعلش شکفتگی

    دائم گرفتگی است که بر روی ماهش است


    افتد گذار او به من از دور و گاهگاه

    خواب خوشم همین گذر گاه گاهش است


    هر چند اشتباه از او نیست لیکن او

    با من هنوز هم خجل از اشتباهش است


    اکنون گلی است زرد ولی از وفا هنوز

    هر سرخ گل که در چمن آید گیاهش است


    این برگهای زرد چمن نامه های اوست

    وین بادهای سرد خزان پیک راهش است


    در گوشه های غم که کند خلوتی به دل

    یاد من و ترانه من تکیه گاهش است


    من دلبخواه خویش نجستم ولی خدا

    با هر کس آن دهد که به جان دلبخواهش است


    در شهر ما گناه بود عشق و شهریار

    زندانی ابد به سزای گناهش است

    قدر اونی را بدون

    که تو زندگیت باعث میشه

    ازذوق وشوق اشک بریزی

    نه از غصه وغم

  2. Top | #22

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Apr 2016
    شماره عضویت
    1075
    نوشته ها
    2,151
    پسندیده
    395
    مورد پسند : 506 بار در 418 پست
    Windows XP Chrome 49.0.2623.112
    غزل شمارهٔ ۲۰ - بر سر خاک ایرج






    شهریار » گزیدهٔ غزلیات

    ایرجا سر بدرآور که امیر آمده است

    چه امیری که به عشق تو اسیر آمده است


    چون فرستاده سیمرغ به سهراب دلیر

    نوشداروست ولی حیف که دیر آمده است


    گوئی از چشم نظرباز تو بی پروانیست

    چون غزالی به سر کشته شیر آمده است


    خیز غوغای بهارست که پروانه شویم

    غنچه شوخ پر از شکر و شیر آمده است


    روح من نیز به دنبال تو گیرد پرواز

    دگر از صحبت این دلشده سیر آمده است


    سر برآور ز دل خاک و ببین نسل جوان

    که مریدانه به پابوسی پیر آمده است


    دیر اگر آمده شیر آمده عذرش بپذیر

    که دل از چشم سیه عذرپذیر آمده است


    گنه از دور زمان است که از چنبر او

    آدمی را نه گریز و نه گزیر آمده است


    گوش کن ناله این نی که چو لالای نسیم

    اشکریزان به نوای بم و زیر آمده است


    طبع من بلبل گلزار صفا بود و صفی

    که چو مرغان بهشتی به صفیر آمده است


    مکتب عشق به شاگرد قدیمت بسپار

    شهریاری که درین شیوه شهیر آمده است

    قدر اونی را بدون

    که تو زندگیت باعث میشه

    ازذوق وشوق اشک بریزی

    نه از غصه وغم

  3. Top | #23

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Apr 2016
    شماره عضویت
    1075
    نوشته ها
    2,151
    پسندیده
    395
    مورد پسند : 506 بار در 418 پست
    Windows XP Chrome 49.0.2623.112
    غزل شمارهٔ ۲۱ - یکشب با قمر






    شهریار » گزیدهٔ غزلیات

    از کوری چشم فلک امشب قمر اینجاست

    آری قمر امشب به خدا تا سحر اینجاست


    آهسته به گوش فلک از بنده بگوئید

    چشمت ندود این همه یک شب قمر اینجاست


    آری قمر آن قمری خوشخوان طبیعت

    آن نغمه سرا بلبل باغ هنر اینجاست


    شمعی که به سویش من جانسوخته از شوق

    پروانه صفت باز کنم بال و پر اینجاست


    تنها نه من از شوق سر از پا نشناسم

    یک دسته چو من عاشق بی پا و سر اینجاست


    هر ناله که داری بکن ای عاشق شیدا

    جائی که کند ناله عاشق اثر اینجاست


    مهمان عزیزی که پی دیدن رویش

    همسایه همه سرکشد از بام و در اینجاست


    ساز خوش و آواز خوش و باده دلکش

    آی بیخبر آخر چه نشستی خبر اینجاست


    ای عاشق روی قمر ای ایرج ناکام

    برخیز که باز آن بت بیداد گر اینجاست


    آن زلف که چون هاله به رخسار قمر بود

    بازآمده چون فتنه دور قمر اینجاست


    ای کاش سحر ناید و خورشید نزاید

    کامشب قمر این جا قمر این جا قمر اینجاست

    قدر اونی را بدون

    که تو زندگیت باعث میشه

    ازذوق وشوق اشک بریزی

    نه از غصه وغم

  4. Top | #24

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Apr 2016
    شماره عضویت
    1075
    نوشته ها
    2,151
    پسندیده
    395
    مورد پسند : 506 بار در 418 پست
    Windows XP Chrome 49.0.2623.112
    غزل شمارهٔ ۲۲ - همت ای پیر






    شهریار » گزیدهٔ غزلیات

    پاشو ای مست که دنیا همه دیوانه تست

    همه آفاق پر از نعره مستانه تست


    در دکان همه باده فروشان تخته است

    آن که باز است همیشه در میخانه تست


    دست مشاطه طبع تو بنازم که هنوز

    زیور زلف عروسان سخن شانه تست


    ای زیارتگه رندان قلندر برخیز

    توشه من همه در گوشه انبانه تست


    همت ای پیر که کشکول گدائی در کف

    رندم و حاجتم آن همت رندانه تست


    ای کلید در گنجینه اسرار ازل

    عقل دیوانه گنجی که به ویرانه تست


    شمع من دور تو گردم به کاخ شب وصل

    هر که توفیق پری یافته پروانه تست


    همه غواص ادب بودم و هر جا صدفیست

    همه بازش دهن از حیرت دردانه تست


    زهره گو تا دم صبح ابد افسون بدمد

    چشمک نرگس مخمور به افسانه تست


    ای گدای سرخوانت همه شاهان جهان

    شهریار آمده دربان در خانه تست

    قدر اونی را بدون

    که تو زندگیت باعث میشه

    ازذوق وشوق اشک بریزی

    نه از غصه وغم

  5. Top | #25

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Apr 2016
    شماره عضویت
    1075
    نوشته ها
    2,151
    پسندیده
    395
    مورد پسند : 506 بار در 418 پست
    Windows XP Chrome 49.0.2623.112
    غزل شمارهٔ ۲۳ - زکات زندگی





    شهریار » گزیدهٔ غزلیات

    شب همه بی تو کار من شکوه به ماه کردنست

    روز ستاره تا سحر تیره به آه کردنست


    متن خبر که یک قلم بی تو سیاه شد جهان

    حاشیه رفتنم دگر نامه سیاه کردنست


    چون تو نه در مقابلی عکس تو پیش رونهیم

    اینهم از آب و آینه خواهش ماه کردنست


    نو گل نازنین من تا تو نگاه می کنی

    لطف بهار عارفان در تو نگاه کردنست


    ماه عباد تست و من با لب روزه دار ازین

    قول و غزل نوشتنم بیم گناه کردنست


    لیک چراغ ذوق هم این همه کشته داشتن

    چشمه به گل گرفتن و ماه به چاه کردنست


    غفلت کائنات را جنبش سایه ها همه

    سجده به کاخ کبریا خواه نخواه کردنست


    از غم خود بپرس کو با دل ما چه می کند

    این هم اگر چه شکوه شحنه به شاه کردنست


    عهد تو سایه و صبا گو بشکن که راه من

    رو به حریم کعبه لطف اله کردنست


    گاه به گاه پرسشی کن که زکات زندگی

    پرسش حال دوستان گاه به گاه کردنست


    بوسه تو به کام من کوه نورد تشنه را

    کوزه آب زندگی توشه راه کردنست


    خود برسان به شهریار ای که در این محیط غم

    بی تو نفس کشیدنم عمر تباه کردنست

    قدر اونی را بدون

    که تو زندگیت باعث میشه

    ازذوق وشوق اشک بریزی

    نه از غصه وغم

  6. Top | #26

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Apr 2016
    شماره عضویت
    1075
    نوشته ها
    2,151
    پسندیده
    395
    مورد پسند : 506 بار در 418 پست
    Windows XP Chrome 49.0.2623.112
    غزل شمارهٔ ۲۴ - سپاه من






    شهریار » گزیدهٔ غزلیات

    منم که شعر و تغزل پناهگاه من است

    چنانکه قول و غزل نیز در پناه من است


    صفای گلشن دلها به ابر و باران نیست

    که این وظیفه محول به اشک و آه من است


    صلای صبح تو دادم به نالهٔ شبگیر

    چه روزها که سپید از شب سیاه من است


    به عالمی که در او دشمنی به جان بخرند

    عجب مدار اگر عاشقی گناه من است


    اگر نمانده کس از دوستان من بر جا

    وفای عهد مرا دشمنان گواه من است


    هر آن گیاه که بر خاک ما دمیده ببوی

    اگر که بوی وفا می دهد گیاه من است


    کنون که رو به غروب آفتاب مهر و وفاست

    هر آنکه شمع دلی برفروخت ماه من است


    تو هرکه را که چپ و راست تاخت فرزین گوی

    پیاده گر به خط مستقیم شاه من است


    نگاه من نتواند جمال جانان جست

    جمال اوست که جوینده نگاه من است


    من از تو هیچ نخواهم جز آنچه بپسندی

    که دلپسند تو ای دوست دل بخواه من است


    چه جای ناله گر آغوشم از سه تار تهی است

    که نغمه قلمم شور و چارگاه من است


    خطوط دفتر من سیم ساز را ماند

    قلم معاینه مضراب سر به راه من است


    کلاه فقر بسی هست در جهان لیکن

    نگین تاج شهان در پر کلاه من است


    شکستن صف من کار بی صفایان نیست

    که “شهریارم” و صاحبدلان سپاه من است

    قدر اونی را بدون

    که تو زندگیت باعث میشه

    ازذوق وشوق اشک بریزی

    نه از غصه وغم

  7. Top | #27

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Apr 2016
    شماره عضویت
    1075
    نوشته ها
    2,151
    پسندیده
    395
    مورد پسند : 506 بار در 418 پست
    Windows XP Chrome 49.0.2623.112
    غزل شمارهٔ ۲۵ - چراغ هدایت






    شهریار » گزیدهٔ غزلیات

    کنون که فتنه فرا رفت و فرصتست ای دوست

    بیا که نوبت انس است و الفتست ای دوست


    دلم به حال گل و سرو و لاله می سوزد

    ز بسکه باغ طبیعت پرآفتست ای دوست


    مگر تاسفی از رفتگان نخواهی داشت

    بیا که صحبت یاران غنیمتست ای دوست


    عزیز دار محبت که خارزار جهان

    گرش گلی است همانا محبتست ای دوست


    به کام دشمن دون دست دوستان بستن

    به دوستی که نه شرط مروتست ای دوست


    فلک همیشه به کام یکی نمیگردد

    که آسیای طبیعت به نوبتست ای دوست


    بیا که پرده پاییز خاطرات انگیز

    گشوده اند و عجب لوح عبرتست ای دوست


    مآل کار جهان و جهانیان خواهی

    بیا ببین که خزان طبیعتست ای دوست


    گرت به صحبت من روی رغبتی باشد

    بیا که با تو مرا حق صحبت است ای دوست


    به چشم باز توان شب شناخت راه از چاه

    که شهریار چراغ هدایت است ای دوست

    قدر اونی را بدون

    که تو زندگیت باعث میشه

    ازذوق وشوق اشک بریزی

    نه از غصه وغم

  8. Top | #28

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Apr 2016
    شماره عضویت
    1075
    نوشته ها
    2,151
    پسندیده
    395
    مورد پسند : 506 بار در 418 پست
    Windows XP Chrome 49.0.2623.112
    غزل شمارهٔ ۲۶ - کاروان بی‌خبر






    شهریار » گزیدهٔ غزلیات

    کاروان آمد و دلخواه به همراهش نیست

    با دل این قصه نگویم که به دلخواهش نیست


    کاروان آمد و از یوسف من نیست خبر

    این چه راهیست که بیرون شدن از چاهش نیست


    ماه من نیست در این قافله راهش ندهید

    کاروان بار نبندد شب اگر ماهش نیست


    ما هم از آه دل سوختگان بی خبر است

    مگر آئینه شوق و دل آگاهش نیست


    تخت سلطان هنر بر افق چشم و دل است

    خسرو خاوری این خیمه و خرگاهش نیست


    خواهم اندر عقبش رفت و بیاران عزیز

    باری این مژده که چاهی بسر راهش نیست


    شهریارا عقب قافله کوی امید

    گو کسی رو که چو من طالع گمراهش نیست
    قدر اونی را بدون

    که تو زندگیت باعث میشه

    ازذوق وشوق اشک بریزی

    نه از غصه وغم

  9. Top | #29

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Apr 2016
    شماره عضویت
    1075
    نوشته ها
    2,151
    پسندیده
    395
    مورد پسند : 506 بار در 418 پست
    Windows XP Chrome 49.0.2623.112
    غزل شمارهٔ ۲۷ - چشم انتظار





    شهریار » گزیدهٔ غزلیات

    ندار عشقم و با دل سر قمارم نیست

    که تاب و طاقت آن مستی و خمارم نیست


    دگر قمار محبت نمی برد دل من

    که دست بردی از این بخت بدبیارم نیست


    من اختیار نکردم پس از تو یار دگر

    به غیر گریه که آن هم به اختیارم نیست


    به رهگذار تو چشم انتظار خاکم و بس

    که جز مزار تو چشمی در انتظارم نیست


    تو میرسی به عزیزان سلام من برسان

    که من هنوز بدان رهگذر گذارم نیست


    چه عالمی که دلی هست و دلنوازی نه

    چه زندگی که غمم هست و غمگسارم نیست


    به لاله های چمن چشم بسته می گذرم

    که تاب دیدن دلهای داغدارم نیست
    قدر اونی را بدون

    که تو زندگیت باعث میشه

    ازذوق وشوق اشک بریزی

    نه از غصه وغم

  10. Top | #30

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Apr 2016
    شماره عضویت
    1075
    نوشته ها
    2,151
    پسندیده
    395
    مورد پسند : 506 بار در 418 پست
    Windows XP Chrome 49.0.2623.112
    غزل شمارهٔ ۲۸ - فریده






    شهریار » گزیدهٔ غزلیات

    هیچ آفریده ئی به جمال فریده نیست

    این لطف و این عفاف به هیچ آفریده نیست


    آن سروناز هم که به باغ ارم در است

    فرد و فرید هست و لیکن فریده نیست


    نرگس دریده چشم به دیدار او ولی

    دیدار آفتاب به چشم دریده نیست


    در بزم او که خفته فرو پلک چشمها

    غیر از دل تپیده و رنگ پریده نیست


    هر آهوئی به هر چمنی می چرد ولی

    آن آهوئی که در چمن او چریده نیست


    زلفش بریده رشته پیوند دل ولی

    خود رشته ای که دل دمی از وی بریده نیست


    از شهریار غیر گناه مجردی

    یک نقطه سیاه دگر در جریده نیست

    قدر اونی را بدون

    که تو زندگیت باعث میشه

    ازذوق وشوق اشک بریزی

    نه از غصه وغم

صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 2 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 2 مهمان ها)

کاربرانی که این تاپیک را مشاهده کرده اند: 0

هیچ عضوی در لیست وجود ندارد.

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

مرجع تخصصی ویبولتین ویکی وی بی در سال 1391 تاسیس شده است و افتخار میکند که تا کنون توانسته به نحو احسن جدید ترین آموزش ها و امکانات را برای وبمستران میهن عزیزمان ایران به ویژه کاربران ویبولتین به ارمغان بیاورد .

اطـلـاعـات انجمـن
09171111111 mahboob_hameh@yahoo.com طراحی توسط ویکـی وی بی
حـامـیان انجمـن