وقتی که دل از دنیا ، آمیخته ی درد است
خود را به خدا بسپار، وقتی که دلت تنگ است
وقتی که صداقتها ، آلوده به صد رنگ است
خود را به خدا بسپار، چون اوست که بی رنگ است
چون وادی عشق او ،دور از همه نیرنگ است
خود را به خدا بسپار ، آن لحظه که تنهایی
وقتی که دل از دنیا ، آمیخته ی درد است
خود را به خدا بسپار، وقتی که دلت تنگ است
وقتی که صداقتها ، آلوده به صد رنگ است
خود را به خدا بسپار، چون اوست که بی رنگ است
چون وادی عشق او ،دور از همه نیرنگ است
خود را به خدا بسپار ، آن لحظه که تنهایی
آن لحظه که دل دارد ،از تو طلب یاری
خود را به خدا بسپار ، همراه سراسر اوست
دیگر تو چه میخواهی! بهر طلب از دوست
خود را به خدا بسپار، آن لحظه که گریانی
آن لحظه که از غمها ، بی تابی و حیرانی
خود را به خدا بسپار، چون اوست نوازشگر
چون ناز تو میخواهد ، او را ز درون بنگر
خود را به خدا بسپار ، وقتی که تنت سرد است
آرزویت را برآورده میکند
آن خدایی که
آسمان را برای خنداندن گلی میگریاند
خواب دیدم در خواب با خدا گفتگویی داشتم
خدا گفت : پس می خواهی با من گفتگو کنی ؟
گفتم :اگر وقت داشته باشید .
خدا لبخند زد ،
وقت من ابدی است .
چه سوالاتی در ذهن داری که میخواهی از من بپرسی ؟
گفتم : چه چیز بیشتر از همه شمارا در مورد انسان متعجب میکند ؟
خدا پاسخ داد....
این که آنها از بودن در دوران کودکی ملول می شوند .
عجله دارند که زود تر بزرگ شوند و بعد حسرت دوران کودکی را می خورند
این که سلامتشان صرف به دست آوردن پول میکنند و بعد پولشان را خرج حفظ سلامتی میکند .
این که با نگرانی نسبت به آینده ، زمان حال فراموششان میشود .
آنچنان که دیگر نه در آینده زندگی می کنند و نه در حال .
اینکه چنان زندگی میکنند که گویی هرگز نخواهند مرد .
و چنان می میرند که گویی هرگز زنده نبوده اند
خداوند دستهای مرا در دست گرفت و مدتی هر دو ساکت ماندیم بعد پرسیدم.........؟
به عنوان خالق انسانها ،می خواهید آنها چه درسهایی از زندگی را یاد بگیرند ؟
خدا با لبخند پاسخ داد ، یاد بگیرند که نمی تواندیگران را مجبور به دوست داشتن خود کرد .
اما می توان محبوب دیگران شد .
یاد بگیرند که خوب نیست خود را با دیگران مقایسه کنند .
یاد بگیرند ثروتمند کسی نیست که دارایی بیشتری دارد ، بلکه کسی است که نیاز کمتری دارد .
یاد بگیرند که ظرف چند ثانیه میتوانیم زخمی عمیق در دل کسانی که دوستشان داریم ، ایجاد کنیم .
و سالها وقت خواهد برد تا آن زخم التیام پیدا یابد .
با بخشیدن ، بخشش یاد بگیرند .
یاد بگیرند کسانی هستند که آنها را عمیقاً دوست دارند ، اما بلد نیستند احساس شان را ابراز کنند یا نشان
دهند .
یاد بگیرند که میشود دو نفر به یک موضوع واحد نگاه کند و آن را متفاوت ببینند .
یاد بگیرند که همیشه کافی نیست دیگران آنها را بببخشند ، بلکه خودشان هم باید خود را ببخشند .
و یادبگیرند من اینجا هستم . همیشه
دو قطره آب که به هم نزدیک شوند، تشکیل یک قطره بزرگتر میدهند
اما دوتکه سنگ هیچگاه با هم یکی نمی شوند !
پس هر چه سخت تر و قالبی تر باشیم ،فهم دیگران برایمان مشکل تر، و در نتیجه امکان بزرگتر شدنمان نیز کاهش می یابد
آب در عین نرمی و لطافت در مقایسه با سنگ،به مراتب سر سخت تر، و در رسیدن به هدف خود لجوجتر و مصمم تر است.
سنگ، پشت اولین مانع جدی می ایستد.
اما آب... راه خود را به سمت دریا می یابد.
در زندگی، معنای واقعی سرسختی، استواری و مصمم بودن را، در دل نرمی و گذشت باید جستجو کرد.
گاهی لازم است کوتاه بیایی
گاهی نمیتوان بخشید و گذشت...اما می توان چشمان را بست و عبور کرد
گاهی مجبور می شوی نادیده بگیری
گاهی نگاهت را به سمت دیگر بدوز که نبینی
ولی با آگاهی و شناخت آنگاه بخشیدن را خواهی آموخت
از خدا پرسیدم: خدایا چطور میتوان بهتر زندگی کرد؟ خدا جواب داد:گذشتهات را بدون هیچ تأسفی بپذیر، با اعتماد زمان حالت را بگذران و بدون ترس برای آینده آماده شو.ایمان را نگهدار و ترس را به گوشهای انداز.
هیچگاه به باورهایت شک نکن، شکهایت را باور نکن؛ زندگی شگفتانگیز است فقط اگر بدانید که چطور زندگی کنید.
مهم این نیست که قشنگ باشی، قشنگ این است که مهم باشی! حتی برای یک نفر
مهم این نیست که شیر باشی یا آهو مهم این است که با تمام توان شروع به دویدن کنی
کوچک باش و عاشق... که عشق میداند آئین بزرگ کردنت را
بگذار عشق خاصیت تو باشد نه رابطه خاص تو باکسی
موفقیت پیش رفتن است نه به نقطه پایان رسیدن
فرق نمیکند گودال آب کوچکی باشی یا دریای بیکران ... زلال که باشی آسمان در توست.