دنیا به مثل چو کوزه زرین است
گه آب در او تلخ و گهی شیرین است
تو غره مشو که عمر من چندین است
کاین اسب عمل مدام زیر زین است
ابوسعید ابوالخیر
دنیا به مثل چو کوزه زرین است
گه آب در او تلخ و گهی شیرین است
تو غره مشو که عمر من چندین است
کاین اسب عمل مدام زیر زین است
ابوسعید ابوالخیر
تا گردش گردون فلک تابان است
بس عاقل بی هنر که سرگردان است
تو غره مشو ز شادی ای گر داری
در هر شادی هزار غم پنهان است
باباافضل کاشانی
ما هر دُوان خاموش خاموشیم، اما
چشمان ما را در خموشی گفتگوهاست
دیروزمان را با غروری پوچ کشتیم
امروز هم زانسان، ولی آینده ماراست
حسین منزوی
هرچند نداری تو ز احساس، نشانی
من عاشق لبخند توام، گرچه ندانی
مغرور و بداخلاق بشو با همه، اما
«با من به ازین باش که با خلق جهانی»
نفیسه سادات موسوی
ما بدهکاریم به هم
به تمام دوستت دارمهای ناگفته ای که
پشت دیوار غرورمان ماند و آنها را بلعیدیم
فقط و فقط برای اینکه نشان دهیم منطقی هستیم
مردها پسربچههای قویاند
که اگر در آغوششان نگیری
و ساعتها پای پرحرفیهای پسرکوچولوی درونشان ننشینی
ترک میخورند
و آنقدر مغرورند که
اگراین ترک هزاربار هم تمامشان کند
آخ نگویند
فقط بمیرند
آن هم طوری که آب از آب تکان نخورد
حسنا میرصنم
نمیخواهم شماره کنم
خالهایی را
که بر نقره شانه ات کاشته ام
چراغانی را
که در خیابان چشمانت آویخته ام
ماهیانی را
که در خلیجهای تو پرورده ام
ستارگانی را
که لای پیراهنت یافته ام
یا کبوترانی را
که میان سینه ات پنهان ساخته ام
که چنین کاری
شایسته ی غرور من نیست
و کبریای تو
نزار قبانی
~~~~~✦✦✦~~~~~
انحنای روح من
شانههای خسته غرور من
تکیه گاه بی پناهی دلم،
شکسته است...
قیصر امین پور
غرور همچون نقابیست که
به پشتوانه اش میتوانی
تصویر درهم ویرانیات را پنهان کنی!
تو هیچ چیز از من نمیدانی
نمیدانی چه قدر سخت است
در برابر آن همه زیبایی توسیل نگاهم را
پشت سد غرورم مهار کنم و
نقش کسی را بازی کنم که برایشبود و نبود تو
خالی از اهمیت استتو بهتر از هر منتقدی میتوانی تشخیص دهی
بازیگر خوبی هستم یا نه؟!
***