از نی بی نوا می نويسم
از سکوت صدا می نويسم
از شب و گريه ها می نويسم
بی تو بيهوده را می نويسم
در شگفتم چرا می نويسم.
صبر سنگم صبوری صدا نيست
مرگ سنگينم از من جدا نيست
جز شکستن مرا ماجرا نيست
نی غلط گفتم اينم روا نيست
واژه واژه تو را می نويسم.
دل به جان از تن آسايی من
خسته از سينه فرسايی من
در قفس روح صحرايی من
دست تنهای تنهايی من
تا ندارد صدا می نويسم.
بوی تو بوی گل های خانه
بوی سبزينگی در جوانه
بوی دلتنگی محرمانه
من تو را در غزل در ترانه
از رفاقت جدا می نويسم.
اين سفر با تو مجنون ديگر
آسمان دشت و آهو کبوتر
هر دو پايم قلم جاده دفتر
تکيه چون می کنم بر صنوبر
از تو بالا بلا می نويسم.
اين صدا در من از شاعری نيست
شيون اهل زبان آوری نيست
اين منم اين منم ديگری نيست
نزد صاحبدلان کافری نيست
از تو يا از خدا می نويسم.
خنده ام خار پهلوی سبزه
گريه ام سر به زانوی سبزه
ای غزال غزلجوی سبزه
پشت شب پای گل روی سبزه
من تو را هر کجا می نويسم.