دیشب صدای تیشه از بیستون نیامد
گویا به خواب شیرین فرهاد رفته باشد
دیشب صدای تیشه از بیستون نیامد
گویا به خواب شیرین فرهاد رفته باشد
HesamUNT (11-07-2017)
یافتم روشندلی، از گریه های نیمه شب خاطری چون صبح دارم، از صفای نیمه شب
HesamUNT (11-07-2017)
دردمندان را سر كويش نه گر دار الشفاست
حيرتم آن درد را پس با چه درمانش كنند
پيكري باريك گردد در عبادت گر چو مو
بي ولايش هيزم نيران سوزانش كنند
در ازدحام بی کسی، نبوده دل پیِ کسی
من از دیار بی کسی، به کوی تو رسیده ام
تو کوه صبر من شدی، یه تکیه گاه مطمئن
هُمای عشق و عاشقی، نشسته روی شانه ام
HesamUNT (11-07-2017)
من هر چه دیده ام ز دل و دیده دیده ام گاهی ز دل بود گله گاهی ز دیده ام
HesamUNT (11-07-2017)
وفایی نیست در گل ها منال ای بلبل مسکین
کزین گلها پس از ما هم فراوان روید از گلهاآمدی و هر خیال دیگری غیر از تو را
پیش پایت سر بریدم عید قربانی مگر؟
HesamUNT (11-07-2017)
راه رهیـدن ز بلا و جنـون، حلقه زدن بر در میـخانه است
تا بگشایند دمی درب عشق، قفل و قلم شاهد اینخانه است
HesamUNT (11-07-2017)
تنها تو "الف" هستی و از "اشهد" هر بار
رو سوی تو جز "شهــد" نخانم به نمازم
شاعر تویی و هر غزلم طعم لب توست
بگـــــــــذار شود فاش برای همه رازم
HesamUNT (11-07-2017)
مارا به مقام عشق راهی دادند در کوی خرابات پناهی دادند درویشی و بیچارگی ما دیدند مارا هم از این نمد کلاهی دادند
HesamUNT (11-07-2017)
دست کسی نیست زمین گیریام
عاشقِ این آدمِ زنجیــــریام
شعله بکِش بر شبِ تکراریام
مُردهی این گونــه خود آزاریام
HesamUNT (11-07-2017)