!!yalda!! (01-25-2016)
دلم واسه انجمن تنگ شده بووووووووووووووووود
بيتعارف !!!
با چشمی که خطای دید داره
قضــاوت نکـــن
!!yalda!! (01-25-2016)
بيتعارف!!!
خدايا شكرت بابت همه چى !
با چشمی که خطای دید داره
قضــاوت نکـــن
!!yalda!! (01-25-2016)
برای رسیدن به آرامش سه چیز را ترک کن :
❤️ اینکه دائم دیگران را کنترل کنی.
❤️اینکه بخواهی دائم مورد تأیید دیگران قرار بگیری.
❤️ اینکه بخواهی دائم در مورد دیگران پیش داوری کنی یا خود مورد پیش داوری قرار بگیری.
همیشه بگو:
خدایا، کمک کن دیرتر برنجم، زودتر ببخشم، کمتر پیش داوری کنم و بیشتر فرصت دهم.
داستان بعضى از ما آدما !
کودکی به مامانش گفت: من واسه تولدم دوچرخه میخوام. بابی پسر خیلی شری بود. همیشه اذیت می کرد. مامانش بهش گفت: آیا هدیه تولد حقته که این دوچرخه رو واسه تولدت بگیریم؟ بابی گفت: آره.
مامانش بهش گفت، برو تو اتاق خودت و یه نامه برای خدا بنویس و ازش بخواه به خاطر کارای خوبی که انجام دادی بهت یه دوچرخه بده.
نامه شماره یک
سلام خدای عزیز
اسم من بابی هست. من یک پسر خیلی خوبی بودم و حالا ازت می خوام که یه دوچرخه بهم بدی.
دوستدار تو - بابی
بابی کمی فکر کرد و دید که این نامه چون دروغه، کارساز نیست و دوچرخه ای گیرش نمیاد. برای همین نامه رو پاره کرد.
نامه شماره دو
سلام خدا
اسم من بابیه و من همیشه سعی کردم که پسر خوبی باشم. لطفاً واسه تولدم یه دوچرخه بهم بده.
بابی
اما بابی یه کمی فکر کرد و دید که این نامه هم جواب نمی ده واسه همین پاره اش کرد.
نامه شماره سه
سلام خدا
اسم من بابی هست. درسته که من بچه خوبی نبودم ولی اگه واسه تولدم یه دوچرخه بهم بدی قول می دم که بچه خوبی باشم.
بابی
بابی کمی فکر کرد و با خودش گفت که شاید این نامه هم جواب نده. واسه همین پاره اش کرد. تو فکر فرو رفت. رفت به مامانش گفت که می خوام برم کلیسا. مامانش دید که کلکش کار ساز بوده، بهش گفت خوب برو ولی قبل از شام خونه باش.
بابی رفت کلیسا. یه کمی نشست وقتی دید هیچ کسی اونجا نیست، پرید و مجسمه مریم مقدس رو دزدید و از کلیسا فرار کرد.
بعدش مستقیم رفت تو اتاقش و نامه جدیدش رو نوشت.
نامه شماره چهار
سلام خدا
مامانت پیش منه! اگه می خواهیش واسه تولدم یه دوچرخه بهم بده.
بابى
ویرایش توسط !!yalda!! : 06-11-2017 در ساعت 08:10 PM
!!yalda!! (02-14-2016)
بيتعارف بايد بگم چيزاى بى ارزش تو زندگيم زياد بوده كه هميشه جز حسرت از دست دادن باارزشترين ها چيزى برام نمونده :)
هر انسانی، یکبار
برای رسیدن به یکنفر
دیر میکند
و پس آن
برای رسیدن به کسان دیگر
عجلهای نمیکند
در کنار ساحل قدم می زدم و میخواستم به جایی دیگر بروم که درخشش چیزی از فاصله دور توجهم را به خود جلب کرد. جلوتر رفتم تا به شی درخشان رسیدم. نگاه کردم دیدم یه قوطی نوشابه است، با خودم فکر کردم، در زندگی چند بار چیزهای بی ارزش من را فریب داده و من را از مسیر اصلی خودم غافل کرده است و وقتی به آن رسیدم دیدم که چقدر بیهوده بوده است، ولی آیا اگر به سمت آن شی بی ارزش نمیرفتم، واقعا می فهمیدم که بی ارزش است یا سالها حسرت آن را میخوردم !!
زندگی این را اثبات کرده است :
" بی وفا ترین آدم ها ، آنها هستند که بهشان وفا شد !
خائن ترین افراد ، کسانی هستند که جز صداقت چیزی نشنیدند !
حسود ترین اشخاص ، کسانی هستند که دوستانشان از دیدن موفقیت آن ها ، خوشحال میشدند !
متکبر ترین آدم ، افرادی هستند که دوستانشان آن ها را به جایی رساندند ! "
پس اگر واقعا کسی را دوست میداری ، او را بیهوده بالا نبر ، که بزرگترین خیانت به مس ، طلا کردن آن است .
همه دردم اين بود...
عشقش بودم وقتى ( عشقشششش) نبود!
بی تعارف بگم خیلی امید وار تر از همیشه ام
تا چشم کار میکندتو نیستی
بیخود اسمش را
شهر
گذاشته اند