صفحه 5 از 14 نخستنخست ... 34567 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 41 به 50 از 140

موضوع: 23 روز برای تولدم مانده است...

Hybrid View

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Feb 2018
    شماره عضویت
    6060
    نوشته ها
    4,444
    پسندیده
    47
    مورد پسند : 701 بار در 533 پست
    Windows NT 10.0 Firefox 59.0
    در میان زن های جهان زنی را می‌شناسم
    که سرگذشت مرا دو نیم کرده است
    زنیی را می‌شناسم
    که مرا مستعمره‌ی خود می‌سازد
    آزادم می‌کند
    گردهم می آوردَم
    پراکنده‌ام می‌کند
    و در دست‌های قدرتمندش پنهانم می‌کند

    در میان زن های جهان زنی را می‌شناسم
    شبیه خدایان یونان
    آذرخش از چشمان او می‌درخشد
    و باران‌ها از دهان او فرومی‌ریزند
    زنی را می‌شناسم
    که وقتی در اعماق جنگل آواز سرمی‌دهد
    درختان به دنبالش راه می‌افتند

    زنی افسانه‌ای را می‌شناسم
    که از بالاپوشش گندم بیرون می‌آورد
    گیاهان را سبز می‌کند
    و موسیقی چشم‌ها را می‌شنود
    با او روی برف و آتش راه می‌روم
    علی‌رغمِ دیوانگی باد و قهقهه‌ی توفان با او راه می‌روم
    مثل خرگوش همراهش می‌روم
    و هیچ‌وقت از او نمی‌پرسم کجا ؟

    زنی را می‌شناسم
    که غنچه‌هایِ در زهدانِ گل‌ها را می‌شناسد
    از هزاران راز باخبر است
    سرگذشت رودخانه‌ها را می‌داند
    و نام گل‌ها را بلد است
    او را در تمام ایستگاه‌های مترو
    و سالن قطارها می‌بینم
    زنی را می‌شناسم
    که هرجا رفتم ، مثل سرنوشت در پی من آمد

    در میان زن های جهان زنی را می‌شناسم
    که مثل معراج از زندگی من گذشت
    و زبانِ گیاهان
    زبانِ دوست داشتن
    و زبانِ آب را به من آموخت
    روزگار سخت اطرافِ مرا شکست
    و نظم اشیاء را تغییر داد

    زنی را می‌شناسم
    که وقتی به او پناه بردم درونم زن را بیدار کرد
    و بیابان قلبم را بیشه‌زار ساخت









  2. کاربر مقابل پست L O S T عزیز را پسندیده است:

    NASHNAS (04-01-2018)

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Feb 2018
    شماره عضویت
    6060
    نوشته ها
    4,444
    پسندیده
    47
    مورد پسند : 701 بار در 533 پست
    Windows NT 10.0 Firefox 59.0
    به فکر همه چیز هستند
    الا آغوشی که من از دست داده ام
    به فکر حقوق بشر
    به فکر زندان های دور
    حتی بمب های هسته ای
    اما کسی به فکر آغوشی که رفت نیست
    تمام متکلمین جهان
    تمام کشیش های واتیکان
    همه علمای مسلمان
    خاخام های یهود
    موبدان زرتشت
    هندوها
    بودیست ها
    همه و همه
    به فکر معصیت های انسان هستند
    به فکر زیبایی خدا هستند
    به فکر گناهان بشر
    هیئت جهنم
    هیبت شیطان
    شکل عزرائیل
    اما کسی به فکر من نیست
    به فکر آغوشی که از من دور شده است...



  4. 2 کاربر پست L O S T عزیز را پسندیده اند .

    Gold rose (04-01-2018)

  5. Top | #3

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Feb 2018
    شماره عضویت
    6060
    نوشته ها
    4,444
    پسندیده
    47
    مورد پسند : 701 بار در 533 پست
    Windows NT 10.0 Firefox 59.0
    کم کم احساس میکنم یاد گرفته ام جوری بخندم که کسی حتی شک هم نکند درد و غمی هست
    آدم این چیزها را زود یاد میگیرد
    چون نیاز زندگیست
    خنده های تصنعی اگر نبودند آدمی میترکید از جواب هایی که باید هرروزه برای غمگین بودنش
    برای نخندیدنش
    برای آنجا نرفتن
    اینجا نیامدنش میداد
    آدمها دروغ‌ها را راحت تر باور میکنند
    گاهی باید یک‌ کوچولو مصنوعی خندید
    و یک عالمه چرا و چطور و چگونه را دور زد !

  6. 2 کاربر پست L O S T عزیز را پسندیده اند .

    Gold rose (04-01-2018)

  7. Top | #4

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Feb 2018
    شماره عضویت
    6060
    نوشته ها
    4,444
    پسندیده
    47
    مورد پسند : 701 بار در 533 پست
    Windows NT 10.0 Firefox 59.0
    هیچ زنی را، در هیچ کجای دنیا نمی توانی پیدا کنی که به یک باره عاشق مردی شود.
    زن ها آرام آرام در یک مرد جوانه می زنند. اما امان از وقتی که زنی،
    در وجود مردش ریشه بدواند. این جور عشق های یک زن را، هیچ تبری نمی تواند از پا در بیاورد.
    حالا می خواهد تبر زمان باشد، یا حتی تبر مرگ... اما چرا... همیشه یک استثنا وجود دارد.
    و آن برای از ریشه خشکاندن یک زن، خیانت به عشق اوست...


    دلنوشته: اگر میخواهی یک زن را برای همیشه داشته باشی ...به او خیانت نکن...


  8. 2 کاربر پست L O S T عزیز را پسندیده اند .

    Gold rose (04-01-2018)

  9. Top | #5

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Feb 2018
    شماره عضویت
    6060
    نوشته ها
    4,444
    پسندیده
    47
    مورد پسند : 701 بار در 533 پست
    Windows NT 10.0 Firefox 59.0
    _گفتم : میگن بیرون بهار اومده
    _گفت : باور نکن
    _گفتم : چی چیو باور نکن؟! نیگا!
    خودت درو وا کن ببین.
    _گفت : باور نکن
    _گفتم : چته تو؟ یه چیزیت میشه ها!
    از پنجره نیگا کن! ببین؛ انگاری سبز پاشیدن رو درختا!
    _گفت : باور نکن
    _گفتم : نه خیر، اینجوری نمیشه
    تقویمو وا کن یه نیگا بنداز شاید سر عقل بیای
    _گفت : دیدم، باور نکن
    _گفتم : پس کی بهار میاد؟
    _گفت : بهار به تقویم و این زرق و برقا نیس که
    _گفتم : خیلی ببخشیدا، پس به چیه؟
    ول کن این حرفا رو
    پاشو، پاشو لباستو عوض کن
    یه صفایی بده سر و صورتتو
    _گفت : هیچوقت اومدنِ چیزی که قراره بره رو باور نکن
    .
    از پنجره کوچه رو نگا کردم
    دیدم داره برف میباره...





    دلنوشته: بهار من تو بودی و دیگه نیستی و رفتی...


  10. 2 کاربر پست L O S T عزیز را پسندیده اند .

    Gold rose (04-01-2018)

  11. Top | #6

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Feb 2018
    شماره عضویت
    6060
    نوشته ها
    4,444
    پسندیده
    47
    مورد پسند : 701 بار در 533 پست
    Windows NT 10.0 Firefox 59.0
    بیا به غار برگردیم!
    به بدوی‌ترین بوسه‌ها
    که بوی عقدنامه و مهریه نمی‌دادند...
    تا عریانی، زننده به حساب نیاید
    و زیباترین هدیه‌ی جهان
    آتشی باشد که یک روز را
    صرف روشن کردنش کنم برای تو...
    بیا به غار برگردیم!
    به روزگاری که
    مایکروویو و تلویزیون را نمی‌شناخت
    و در آن رنگین‌کمان اتفاقِ بزرگی بود؛
    دندان‌درد
    خدا را به یادِ ما می‌آورد
    و پیدا کردنِ غذا
    سفری عظیم به حساب می‌آمد
    که به عشق یک لب‌خندت تن می‌دادم به آن...
    بیا به غار برگردیم
    تا تماشای مهتاب
    اثری هم پای دیدنِ فیلم‌های برتولوچی داشته باشد
    و سینه‌ریزی از گوش‌ماهی‌ها
    که به دستان خود از ساحل گرد آورده باشمشان
    با سِتی از برلیان برابری کند...
    تصویری از تو را
    بر دیوار غارمان خواهم کشید
    تا باستان‌شناسان هزار هزاره‌ی دیگر
    بدانند انسان کدام عصر
    نخستین کاشفِ عشق بود!



    دلنوشته : کاش هرگز به دنیا نمیومدم ...

  12. 2 کاربر پست L O S T عزیز را پسندیده اند .

    Gold rose (04-01-2018)

  13. Top | #7

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Feb 2018
    شماره عضویت
    6060
    نوشته ها
    4,444
    پسندیده
    47
    مورد پسند : 701 بار در 533 پست
    Windows NT 10.0 Firefox 59.0
    بانوی من ...
    ارام جانم...
    جان دلم...
    مریض که می شوی
    پرستار می شوم ...
    می آیم و می نشینم کنار تخت دلتنگی ات
    موهایت را
    با دستانم نوازش می کنم
    می روم و قرص ماه را برایت می آورم!
    تب که می کنی
    در حوض شب پاشویه ات می کنم
    حوضی که همان قرص ماه در آن است
    و پتوی نم‌دار ابر را
    رویت می کشم
    دستانت را در دستم می گیرم
    و تا خود صبح برایت دعا می خوانم
    غصه نخور نازنینم...
    تا خورشید سلامی دوباره کند
    خوب شده ای...




  14. 2 کاربر پست L O S T عزیز را پسندیده اند .

    Gold rose (04-01-2018)

  15. Top | #8

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Feb 2018
    شماره عضویت
    6060
    نوشته ها
    4,444
    پسندیده
    47
    مورد پسند : 701 بار در 533 پست
    Windows NT 10.0 Firefox 59.0
    مردانِ واقعی عطرِ دیور و لالیک نمی زنند ، و مارک هایِ گرانِ گوچی و ورساچه نمی پوشند ...
    مردانِ واقعی ، عطرِ مردانگی و محبتشان را به کلِ عطرهایِ گران قیمتِ دنیا ترجیح می دهند ...
    مردانی که شاید ساده بپوشند ، اما متین حرف می زنند و نجیبانه رفتار می کنند ...
    مردانِ واقعی ، برای زنانِ جامعه ، نمادِ امنیت و آرامش هستند ، نه نمادِ ناامنی و وحشت !!!
    مردانی که "غیرت" را در لبخند و آسایشِ بانویشان می بینند و اگر روزی آب تویِ دلش تکان خورد ، به مردانگیشان بر می خورد ... !
    مردانِ واقعی ، ادعایِ پوشالی ندارند و برایِ ارضایِ روحیه ی والایِ مردانه شان نیاز دارند "مردانگی" کنند نه برایِ جلب توجه !!!
    مردانی بزرگ که به حرمتِ آفرینششان "وفادارند" ... !
    مردانی که قدرت را به زورِ بازو نمی بینند و "زن" را سوایِ از جنسیت و تفاوت ها ، قابلِ ستایش می دانند ..‌.
    اینقدر سخت و پر هزینه اش نکنید ...
    مردانگی به رفتارِ مردانه است ،
    نه به ته ریش و مدلِ مو و عطرتلخ و لباس هایِ مارکدار ...










  16. کاربر مقابل پست L O S T عزیز را پسندیده است:


  17. Top | #9

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Feb 2018
    شماره عضویت
    6060
    نوشته ها
    4,444
    پسندیده
    47
    مورد پسند : 701 بار در 533 پست
    Windows NT 10.0 Firefox 59.0
    شــاید قانون دنیـــا همین باشــد ...

    تـــو صاحب آرزویی باشی ؛

    که شیرینی تعبیرش از آن ِ دیگریست





  18. کاربر مقابل پست L O S T عزیز را پسندیده است:


  19. Top | #10

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Feb 2018
    شماره عضویت
    6060
    نوشته ها
    4,444
    پسندیده
    47
    مورد پسند : 701 بار در 533 پست
    Windows NT 10.0 Firefox 59.0
    وقتی دیوار پشت دیوار
    رو به روی تنهایی من قد می کشد
    وُ این خیابان،
    شاهراه جهنم می شود،
    مرگ حقیقت تلخی نیست!
    وقتی دست های من
    از بازو های تو می افتد وُ
    اسمم از لب هایت،
    مردن آنقدر ها هم درد ندارد!
    وقتی چشم هایت،
    نگاهشان را
    روی ِبرفیِ اندامم
    شال می پوشانند،
    غرق شدن در یک فنجان قهوه ی تلخ
    در کافه ای متروک که کار سختی نیست!
    وقتی دست هایت
    سرگیجه می گیرند
    میان موهای شب زده و پریشانم...
    وقتی خیابان
    دیگر روی پاهایمان به خواب نمی رود...
    وقتی درخت های این پیاده رو
    مدام برایت دلبری می کنند وُ
    آدمک های چراغ راهنمایی
    خیره به قدمهایت به تو لبخند می زنند،
    جواب دادن به تلفنی مستکبر،
    وقت رد شدن از خیابانی شلوغ،
    وحشتی ندارد عزیزم...

  20. کاربر مقابل پست L O S T عزیز را پسندیده است:


صفحه 5 از 14 نخستنخست ... 34567 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کاربرانی که این تاپیک را مشاهده کرده اند: 0

هیچ عضوی در لیست وجود ندارد.

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

مرجع تخصصی ویبولتین ویکی وی بی در سال 1391 تاسیس شده است و افتخار میکند که تا کنون توانسته به نحو احسن جدید ترین آموزش ها و امکانات را برای وبمستران میهن عزیزمان ایران به ویژه کاربران ویبولتین به ارمغان بیاورد .

اطـلـاعـات انجمـن
حـامـیان انجمـن