دوبیتی های زیبا

[~ Nazanin ~]

هر روز به ما اگر كه سر هم بزني
بر ريشه ي خواب ما تبر هم بزني
آقا تو كه خوب مي شناسي ما را
زنگ در خانه را اگر هم بزني

[~ Nazanin ~]

در بندم از آن دو زلف بند اندر بند

نالانم از آن عقیق قند اندر قند

ای وعدهٔ فردای تو پیچ اندر پیچ

آخر غم هجران تو چند اندر چند

[~ Nazanin ~]

مسعود جهاندار چو مسعود ملک

بنشست به حق به جای محمود ملک

از ملک جز این نبود مقصود ملک

کز ملک به تربیت رسد جود ملک

[~ Nazanin ~]

ای کرده سپاه اختران یاری تو

فخرست جهان را به جهانداری تو

مستند مخالفان ز هشیاری تو

بخت همه خفته شد ز بیداری تو

[~ Nazanin ~]

تاریک شد از مهر دل افروزم روز

شد تیره شب، از آه جگر سوزم روز

شد روشنی از روز و سیاهی ز شبم

اکنون نه شبم شبست و نه روزم روز

[~ Nazanin ~]

دولت همه ساله بی‌جلال تو مباد

همت همه ساله بی‌جمال تو مباد

هر بنده که هست بی‌کمال تو مباد

خورشید جهان تویی، زوال تو مباد

[~ Nazanin ~]

در خواب چراغ تا سحر دستم بود

در خواب كليد هر چه در دستم بود

زيباتر از اين خواب نديدم خوابي

بيدار شدم دست تو در دستم بود

[~ Nazanin ~]

اي صبح نه آبي نه سپيديم هنوز

در شهر اميد نا اميديم هنوز

ديدي كه چه كرد ، دست شب با من و تو؟

در باز و به دنبال كليديم هنوز

[~ Nazanin ~]

اينجاست كه انتها از آغاز شب است

با بهت دقيقه ها همآواز شب است

اين واقعه را چگونه تعبير كنم

خورشيد در آسمان ولي باز شب است

[~ Nazanin ~]

روح سحري ، ناز دميدن داري

مثل غزلي تازه ، شنيدن داري

اي قصه ي روزهاي من بودم و تو

آنقدر نديدمت كه ديدن داري