عاشق دلدادگی های یک معشوقه ام
چشمانش جان گداز زان پس به سوی گوشه ام
گوشه ای درکنج آن قلب پرمهر تو یار
تو ای یار دلم گر خواهی بینی روی ما
جست و جو لازم نباشد مگر در قلب تو
عاشق دلدادگی های یک معشوقه ام
چشمانش جان گداز زان پس به سوی گوشه ام
گوشه ای درکنج آن قلب پرمهر تو یار
تو ای یار دلم گر خواهی بینی روی ما
جست و جو لازم نباشد مگر در قلب تو
باز هم هوایِ تو …!
چه بی گدار میزند به سر
چه بی گدار میزند به شب
چه بی گدار میزند به جان …!
![]()
اِمروز ....
آغـوشـــــــت را ....
بیـشتـر تَمنــا میکنــم ....
کـه مَـرزِ بنــدگیِ مَــن ....
بـا تُــــو و در تُــــو ....
گرفــتار شـدن اســت ....!!
میشه وقتی بامن حرف میزنی هی به من خیره نشی؟
-مشکلش چیه؟
+نمیشنوم چی میگی خب
مشکی موها و
سرخی لبهایت
برای این عشق بازی کافیست
حالا فقط مانده
باد بیاید
حواس روسریات را پرت کند و
پیراهنت را به بازی بگیرد
تا تو
شعر تازه من را
کامل کنی
جر جرعه مینوشم
شرم دل انگیز چشمانت را
ذره ذره
غرق می شوم
مستی نگاه مهربان تورا
لب فرو بستم
تمامم تویی
می بوسم عطش بی دریغ لبهای تورا
به تو م
"جان دلم"
هر دو اشتباه کردیم
من در عاشقِ تو شدن،
تو در دوست نداشتنِ من!