حسودی ام می شود
به لباسهایت،که هر روز تو را در آغوش می گیرند!حسودی ام می شودبه بالِشَت،که هر شب سرت راروی سینه اش می گذاری!حسودی ام می شودبه همه چیز؛به همه کس...؛به کسانیکه سالهاستدر کنار تو زندگی می کنند! می بینی؟
دوریت آنقدر دیوانه ام کردهکه هیچ تیمارستانی قبولم نکند!