صفحه 6 از 6 نخستنخست ... 456
نمایش نتایج: از 51 به 58 از 58

موضوع: درد و دلی با ماه من...

Hybrid View

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Feb 2018
    شماره عضویت
    6060
    نوشته ها
    4,444
    پسندیده
    47
    مورد پسند : 701 بار در 533 پست
    Windows NT 10.0 Firefox 58.0
    حسودی ام می شود
    به لباس‌هایت،
    که هر روز تو را در آغوش می گیرند!
    حسودی ام می شود
    به بالِشَت،
    که هر شب سرت راروی سینه اش می گذاری!
    حسودی ام می شود
    به همه چیز؛
    به همه کس...؛
    به کسانی
    که سال‌هاستدر کنار تو زندگی می کنند! می بینی؟
    دوریت آنقدر دیوانه ام کرده
    که هیچ تیمارستانی قبولم نکند!

  2. Top | #2

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Feb 2018
    شماره عضویت
    6060
    نوشته ها
    4,444
    پسندیده
    47
    مورد پسند : 701 بار در 533 پست
    Windows NT 10.0 Firefox 59.0




  3. Top | #3

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Feb 2018
    شماره عضویت
    6060
    نوشته ها
    4,444
    پسندیده
    47
    مورد پسند : 701 بار در 533 پست
    Windows NT 10.0 Firefox 59.0
    ﺭﻭﺯﯼ ﺍﮔﺮ ...
    ﺍﺣﻤﻘﺎﻧﻪ ﯾﺎﺩﻡ ﺭﻓﺖ ﻛﻪ ﺑﮕﻮﯾﻢ
    ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﻭﺍﮊﻩ ﻫﺎ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ
    ﻛﺎﺵ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺁﻭﺭﯼ ﺑﺎ ﺁﻧﻜﻪ ﺭﻧﺠﯿﺪﻩ ﺍﯼ!
    ﺭﻭﺯﯼ ﺍﮔﺮ ...
    ﺍﺣﻤﻘﺎﻧﻪ ﯾﺎﺩﻡ ﺭﻓﺖ ﻛﻪ ﺑﮕﻮﯾﻢ
    ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺩﻟﻢ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺗﻨﮓ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ
    ﻛﺎﺵ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺁﻭﺭﯼ ﻛﻪ ﻧﺒﻮﺩ ﺗﻮ ﺩﺭﺩ ﺍﺳﺖ!
    ﺭﻭﺯﯼ ﺍﮔﺮ ...
    ﯾﺎﺩﻡ ﺭﻓﺖ ﻛﻪ ﺣﻤﺎﻗﺖ ﻣﯽ ﻛﻨﻢ
    ﻣﺮﺍ ﺑﺒﺨﺶ ﻭ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺁﻭﺭ ﻛﻪ ﻣﺎﻫﯽ ﻫﺎ ﻫﻢ
    ﮔﺎﻫﯽ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻣﯽ ﻛﻨﻨﺪ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﺏ ﺍﻧﺪ
    ﻣﺮﺍ ﺑﺒﺨﺶ ...

  4. Top | #4

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Feb 2018
    شماره عضویت
    6060
    نوشته ها
    4,444
    پسندیده
    47
    مورد پسند : 701 بار در 533 پست
    Windows NT 10.0 Firefox 59.0
    مَن نه قصّه عاشقانه ای
    مثلِ خسرو و شیرین میخواهم و
    نه زنی ب زیبایی زولیخا ...
    من فقط ضَمیر نامعلومی را میخواهم
    که با خود خوشبختی بیاورد ،
    که گرمگاهِ سینه ام را
    به نامش کنم ...
    نه اینکه بیاید و دلخوش به ماندن کُند ودرر آخر قلبم را
    سیاه پوش رفتنش کُند ...

  5. Top | #5

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Feb 2018
    شماره عضویت
    6060
    نوشته ها
    4,444
    پسندیده
    47
    مورد پسند : 701 بار در 533 پست
    Windows NT 10.0 Firefox 59.0
    در این سرای بی كسی كسی به در نمی زند
    به دشت پر ملال ما پرنده پر نمی زند

    یكی زشب گرفتگان چراغ بر نمی كند
    كسی به كوچه سار شب در سحر نمی زند

    نشسته ام در انتظار این غبار بی سوار
    دریغ كز شبی چنین سپیده سر نمی زند

    دل خراب من دگر خراب تر نمی شود
    كه خنجر غمت از این خراب تر نمی زند

    گذر گهی است پر ستم كه اندرو به غیر غم
    یكی صلای آشنا به رهگذر نمی زند

    چه چشم پاسخ است از این دریچه های بسته ات
    برو که هیچ کس ندا به گوش کر نمی زند

    نه سایه دارم و نه بر بیفکنندم و سزاست
    اگر نه بر درخت تر کسی تبر نمی زند

  6. Top | #6

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Feb 2018
    شماره عضویت
    6060
    نوشته ها
    4,444
    پسندیده
    47
    مورد پسند : 701 بار در 533 پست
    Windows NT 10.0 Firefox 59.0
    شب و روز در خیالی . . .
    و ندانمت کجایی . . .



  7. Top | #7

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Feb 2018
    شماره عضویت
    6060
    نوشته ها
    4,444
    پسندیده
    47
    مورد پسند : 701 بار در 533 پست
    Unknown Firefox 59.0
    به ماه نگاه می کنم

    تا در لحظه های تو شریک باشم.
    آه که چقدر بی توام !
    بگذار قصه را از اینجا شروع کنم
    از همین بی تو بودن ها
    از همین سایه روشن چشم های ابری ات
    که تا به خود می آیم باریده ای و تابیده ای و رفته ای !
    بگذار از همین جا شروع کنم
    از خودم که شبی مهتابی برای همیشه با آخرین قطار رفت.
    همان رهگذر که پشت بخارهای روی پنجره، در شبی برفی گم شد.
    گفتم خودم !
    راستی تازگی ها او را ندیده ای؟

  8. Top | #8

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Feb 2018
    شماره عضویت
    6060
    نوشته ها
    4,444
    پسندیده
    47
    مورد پسند : 701 بار در 533 پست
    Windows NT 10.0 Firefox 59.0
    در غیاب تو ترانه های تکان دهنده نوشتم،
    به تماشاى کشورهای جهان رفتم،
    خانه خریدم
    مردِ خانه شدم
    اما هنوز جای تو در تک تک دقیقه ها خالی ست،
    شعرها برای زیبا شدن به تکه ای از تو محتاجند
    و نوشتن پلی ست که مرا به تو می رساند...
    چه کسی باور می کرد در نبود تو تقویم ها ورق بخورند
    و من هر سال شمع های تولدم را فوت کنم
    بی آن که صدای کف زدنت در گوشم بپیچد؟

    دیگر احتمال بازگشتن تو لطیفه ای ست
    که دوستان قدیمی مرا با آن دست می اندازند
    و آن قدر در خلأ غیبتت مرده ام
    که هیچ زنگ تلفنی مرا از جا نمی پراند !

صفحه 6 از 6 نخستنخست ... 456

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کاربرانی که این تاپیک را مشاهده کرده اند: 0

هیچ عضوی در لیست وجود ندارد.

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

مرجع تخصصی ویبولتین ویکی وی بی در سال 1391 تاسیس شده است و افتخار میکند که تا کنون توانسته به نحو احسن جدید ترین آموزش ها و امکانات را برای وبمستران میهن عزیزمان ایران به ویژه کاربران ویبولتین به ارمغان بیاورد .

اطـلـاعـات انجمـن
حـامـیان انجمـن