از دل سوی دلدار شکافست شکاف ..... وآنکس که نداند این معافست معاف
هر روز درین حلقه مصافست مصاف ..... می پنداری که این گزاف است گزاف
از دل سوی دلدار شکافست شکاف ..... وآنکس که نداند این معافست معاف
هر روز درین حلقه مصافست مصاف ..... می پنداری که این گزاف است گزاف
!!yalda!! (01-06-2019)
به باغ آییم فردا جمله یارانهمه یاران همدل همچو باران
صلا گفتیم فردا روز باغ استصلای عاشقان و حق گزاران
در آن باغ بتان و بت پرستانهزاران در هزاران در هزاران
همه شادان و دست انداز و خندانهمه شاهان عشق و تاجداران
به زیر هر درختی ماه روییزهی خوبان زهی سیمین عذاران
یکی جوقی پیاده همچو سبزهدگر جوقی چو شاخ گل سواران
نبینی سبزه را با گل حسودینباشد مست آن می را خماران
!!yalda!! (01-15-2019)
امروز جمال تو بر دیده مبارک بادبر ما هوس تازه پیچیده مبارک باد
گلها چون میان بندد بر جمله جهان خنددای پرگل و صد چون گل خندیده مبارک باد
خوبان چو رخت دیده افتاده و لغزیدهدل بر در این خانه لغزیده مبارک باد
نوروز رخت دیدم خوش اشک بباریدمنوروز و چنین باران باریده مبارک باد
بی گفت زبان تو بیحرف و بیان تواز باطن تو گوشت بشنیده مبارک باد
!!yalda!! (01-15-2019)
از کم خوردن زیرک و هوشیار شوی ..... وز پُر خوردن ابله و بیکار شوی
پر خواری تو جمله ز پر خواری توست ..... کم خوار شوی اگر تو کم خوار شوی
!!yalda!! (01-18-2019)
ماه دیدم شد مرا سودای چرخآن مهی نی کو بود بالای چرخ
تو ز چرخی با تو میگویم ز چرخور نه این خورشید را چه جای چرخ
زهره را دیدم همیزد چنگ دوشای همه چون دوش ما شبهای چرخ
جان من با اختران آسمانرقص رقصان گشته در پهنای چرخ
در فراق آفتاب جان ببیناز شفق پرخون شده سیمای چرخ
سر فروکن یک دمی از بام چرختا زنم من چرخها در پای چرخ
سنگ از خورشید شد یاقوت و لعلچشم از خورشید شد بینای چرخ
ماه خود بر آسمان دیگرستعکس آن ماهست در دریای چرخ
!!yalda!! (02-04-2019)
هر کجا بوی خدا میآیدخلق بین بیسر و پا میآید
زانک جانها همه تشنهست به ویتشنه را بانگ سقا میآید
شیرخوار کرمند و نگرانتا که مادر ز کجا میآید
در فراقند و همه منتظرندکز کجا وصل و لقا میآید
از مسلمان و جهود و ترساهر سحر بانگ دعا میآید
خنک آن هوش که در گوش دلشز آسمان بانگ صلا میآید
گوش خود را ز جفا پاک کنیدزانک بانگی ز سما میآید
گوش آلوده ننوشد آن بانگهر سزایی به سزا میآید
چشم آلوده مکن از خد و خالکان شهنشاه بقا میآید
ور شد آلوده به اشکش میشویزانک از آن اشک دوا میآید
کاروان شکر از مصر رسیدشرفه گام و درا میآید
هین خمش کز پی باقی غزلشاه گوینده ما میآید
!!yalda!! (06-04-2019)
مهمان توام ای جان زنهار مخسب امشبای جان و دل مهمان زنهار مخسب امشب
روی تو چو بدر آمد امشب شب قدر آمدای شاه همه خوبان زنهار مخسب امشب
ای سرو دو صد بستان آرام دل مستانبردی دل و جان بستان زنهار مخسب امشب
ای باغ خوش خندان بیتو دو جهان زندانآنی تو و صد چندان زنهار مخسب امشب
!!yalda!! (06-04-2019)
! SETAre * (07-06-2019),!!yalda!! (06-04-2019)
ای با من و پنهان چو دل از دل سلامت می کنم
تو کعبهای هر جا روم قصد مقامت می کنم
هر جا که هستی حاضری از دور در ما ناظری
شب خانه روشن می شود چون یاد نامت می کنم
گه همچو باز آشنا بر دست تو پر می زنم
گه چون کبوتر پرزنان آهنگ بامت می کنم
گر غایبی هر دم چرا آسیب بر دل می زنم
ور حاضری پس من چرا در سینه دامت می کنم
دوری به تن لیک از دلم اندر دل تو روزنیست
زان روزن دزدیده من چون مه پیامت می کنم
ای آفتاب از دور تو بر ما فرستی نور تو
ای جان هر مهجور تو جان را غلامت می کنم
من آینه دل را ز تو این جا صقالی می دهم
من گوش خود را دفتر لطف کلامت می کنم
در گوش تو در هوش تو و اندر دل پرجوش تو
اینها چه باشد تو منی وین وصف عامت می کنم
ای دل نه اندر ماجرا می گفت آن دلبر تو را
هر چند از تو کم شود از خود تمامت می کنم
ای چاره در من چاره گر حیران شو و نظاره گر
بنگر کز این جمله صور این دم کدامت می کنم
گه راست مانند الف گه کژ چو حرف مختلف
یک لحظه پخته می شوی یک لحظه خامت می کنم
گر سالها ره می روی چون مهرهای در دست من
چیزی که رامش می کنی زان چیز رامت می کنم
ای شه حسام الدین حسن می گوی با جانان که من
جان را غلاف معرفت بهر حسامت می کنم
!!!SHAHIN!!! (07-06-2019)
ای آنکه تو یوسف منی من یعقوب ...... ای آنکه تو صحت تنی من ایوب
من خود چه کسم ای همه را تو محبوب ...... من دست همی زنم تو پایی میکوب
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)