دلـنـوشـتـه های بــآرانـی

[!sh@yl!n!]

یه خیابون
بارون
دست ـهای یخ کرده
یه آهنگ
کلی فکر !
پاکت سیگار به ازای ِ تمـــآم ِ شارژـهاییکه
باید برای ِ با "تو " بودن خریده میشد ... !

[!sh@yl!n!]

بســــــــته ام
مثــــــــل چشــــــمان سياهت
چـــــترم را
ديگـــر باران است
كه آبرويم را مي خرد !

[!sh@yl!n!]

این روزها

آب وهوای دلم آنقدر بارانی ست

که رخت های دلتنگیم را

فرصتی برای

خشک شدن نیست

[!sh@yl!n!]

اینـــجـا ، پــایـــیز مـی بـــارد ازآســمان !

و مــن ،

دارم ، سَــر میــروم از بـــــاران !

مگـــر تــو ، کجــای ِ جـهان ، آه کـشیده ای !!!؟

[!sh@yl!n!]

دلتنگی هایم را نشاندم روی دوش بادبادک

و فرستادمشان به آسمان...

بــــآرآن می بــآرد!

[!sh@yl!n!]

​

دیشب باران قرار با پنجره داشت
روبوسی آبدار با پنجره داشت
یکریز به گوش پنجره پچ پچ کرد
چک چک، چک چک... چکار با پنجره داشت؟

[!sh@yl!n!]

بارانـــــــ کهـ می بارد تمامــ کوچهـ های شهـ ـر
پر از فریاد منــ استــ کهـ می گویمـ
منــــ تنهـ ـا نیــستمـ
تنهـ ـا منتظرمـ

[!sh@yl!n!]

هنوز هم وقتی باران می آید
تنم را به قطرات باران می سپارم
می گویند باران رساناست
شاید دستهای من را هم به دستهای تو برساند

[!sh@yl!n!]

آسمان بارانيست...

همگي ميگذرند...

چتردارن به دست...

تانباردباران"برسروصورتشان. ..

اما...........

من تنهاورها

زيراين سقف سياه

مينشينم بي تو...

وبه تو....مي انديشم...

[!sh@yl!n!]

دلتنگی هایم ؛

را نشاندم روی دوش بادبادک

و فرستادمشان به آسمان

باران می بارد...