گفته بودی ازمحبت خارها گل میشود
ای بسوزد ریشه ضرب المثل های دروغ!!!
گاهی اوقات قرارست که در پیله ی درد،
نم نمک "شاپرکی" خوشگل و زیبا بشوی...
گاهی انگارضروری ست بِگندی درخود ،
تا مبدل به" شرابی" خوش و گیرا بشوی...!
گاهی ازحمله ی یک گربه،قفس میشکند،
تا تو پرواز کنی،راهی صحرا بشوی...
گاهی از خار گل سرخ برنجی بد نیست،
باعث مرگ گل سرخ مبادا بشوی...
گاهی ازچاه قرارست به زندان بروی،
آخرقصه هم آغوش زلیخا بشوی...
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
می شود خواهشی از خاطره هایت بکنم؟
می گذاری که نگاهی به نگاهت بکنم؟
یک نگاه از همه ی چشم تو سهمم بشود
حاضرم تا همه ی عمر قناعت بکنم
تو همیشه به خداحافظی عادت داری
نکند واهمه داری به تو عادت بکنم؟
چه شده؟ باز تو از دست خودت دلگیری!
بگذارید من این بار وساطت بکنم
فقط این بار فقط، دست مرا رد نکنی
این غزل را همه گفتند به نامت بکنم...
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
من درین گوشه
که از دنیا بیرون ست
آسمانی به سرم نیست
آنچه میبینم
دیوار است
ره چنان بسته
که پرواز نگه
در همین یک قدمی می‌ماند
نفسم میگیرد
که هوا هم اینجا زندانی‌ست...
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
گفتم ندهم دل ، رخ زیبای تو نگذاشت
گفتم نکنم ناله ، جفاهای تو نگذاشت
گفتم نکشم حسرت آن پیکر زیبا
خود جاذبه ی پیکر زیبای تو نگذاشت
گفتم به هوای تو چو پروانه نسوزم
ای شمع ، رخ انجمن آرای تو نگذاشت
اینسان که به ناگاه نگاهت خجلم کرد
چشمی به من از بهر تماشای تو نگذاشت
یک عمر بلا روزی من بود ، که یک روز
بی درد و بلایم قد و بالای تو نگذاشت
ایزد که ترا داد رخی همچو رخ ماه
گوئی اثری مهر به سیمای تو نگذاشت
یا اهل دل ای شوخ ندیدم که ترا دید
وز سر نگذشت آخر و در پای تو نگذاشت
کن مرحمتی ز آن لب جانبخش ، که حسرت
جان در تن این عاشق شیدای تو نگذاشت
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
دیدی ای دل عاقبت زخمت زدند
گفته بودم مردم اینجا بدند
دیدی ای دل ساقه جانت شکست
ان عزیزت عهدو پیمانت شکست
دیدی ای دل در جهان یک یار نیست
هیچکس در زندگی غمخوار نیست
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
کاربرانی که این تاپیک را مشاهده کرده اند: 0
مجوز های ارسال و ویرایش
