باشد.
اینجا کجاست خدایا . . .
چرا مردمان این دیار برای آدمهایی که محبت را کاسه به دست گدایی میکنندمیخندند ؟چرا وقتی مرحم زخم نیستند نمکش میشوند؟خدایاتودلهای این آدمها را از سنگ آفریدی یا خودشان سنگدل شده اند؟می گویم دوستت دارم شاید پیشم بمانندولی ساده از کنارم میگذرند و ساده دلم را میشکنند.چرا باشنیدن دوستت دارم بی تفاوت میشوند؟چرا؟؟؟
و شاید من گنهکارم و این تاوان گناهان من است که میکشم . . .میدانم که کسی مرا آرزو نخواهدکرد چون دوست داشتن و عشق من لیاقت آرزو شدن برای کسی را ندارد من مثل یخ درزمستان هستم .
تقدیم به شیرین ترین بهار زندگیم.امیدوارم شادیهات به بزرگی دلتنگیهای من