ساعت از صفر گذشته ست عزیزم خوابی ؟
یا که مثل من آشفته توام بی تابی ؟
گل بدقول من انگار که خوابت برده
و هنوز منتظر نیمه شب مهتابی
گل من سینه ام از دوری تو تنگ شده
چه کنم گندم ممنوعه ای و نایابی
کمر همت این چرخ و فلک را دیدی؟
شده ام راکد و خاموش و گل مردابی
صحبت عشق میان من و تو غالب بود
ساعت از صفر گذشته و هنوزم خوابی