زاده ۱۹ فوریهٔ ۱۸۷۶
Hobița، شاهزادهنشینان متحد
مرگ ۱۶ مارس ۱۹۵۷ میلادی (۸۱ سال)
پاریس
آرامگاه
گورستان مونپارناس، Paris
ملیت مردم رومانی
تحصیل مدرسه هنرهای زیبا
شناختهشده برای مجسمهسازی
اثر(های) برجسته
The Endless Column (1938)
Bird in Space (1919)
Torso of a Young Man (1917–22)
The Newborn (1915)
Mademoiselle Pogany (1913)
Prometheus (1911)
Sleeping Muse (1910)
The Kiss (1908)
جنبش نوگرایی
جایزهها Election to Romanian Academy
حامی(ها) John Quinn
کنستانتین برانکوشی (به رومانیایی: Constantin Brâncuși) (۱۹ فوریه ۱۸۷۶ - ۱۶ مارس ۱۹۵۷) مجسمهساز، نقاش و عکاس اهل رومانی بود که در فرانسه به فعالیت هنری پرداخت. او به دلیل دستیابی به فرم ناب و ایجاز بیان، یکی از چهرههای درخشان در پیکرسازی مدرن است.
زندگی ویرایش
کودکی ویرایش
کودکی برانکوشی در روستایی در کوههای «کارپاتیان» رومانی گذشت. منطقهای که صنایع دستی سنتی و محلی آن به ویژه حکاکی روی چوب، معروف است. الگوهای ساده هندسی این کارها در آثار او دیده میشود. نیکولای و ماریا برانکوشی پدر و مادرش رعیتهای فقیری بودند که در ازای دستمزد کم، سخت کار میکردند. کنستانتین از ۷ سالگی چوپانی گله گوسفندان خانوادهاش را به عهده داشت. در حکاکی و ساخت اشیای چوبی که در کودکی میساخت استعداد زیادی نشان داد. با اراده قوی و مصممی که داشت اغلب از خانه و دعواهای پدر و برادر بزرگش فرار میکرد. در ۹ سالگی برای پادویی از روستا به نزدیکترین شهر بزرگ رفت. در ۱۳ سالگی به کرایووا رفت و چند سالی در یک مغازه بقالی کار کرد.
جوانی ویرایش
نمونه کپی شده از بوسه برانکوشی در پورتلند، اورگان
در ۱۸ سالگی صاحب کارش که استعداد او را در حکاکی دیده بود هزینه تحصیلش را در هنرستان کرایووا پرداخت. در سال ۱۸۹۸ با رتبه ممتاز درس را تمام کرد. به مدرسه هنرهای زیبای بخارست رفت و مجسمهسازی را به طور آکادمیک فرا گرفت. سخت کار میکرد و زود استعدادش را نشان داد.
او پس از هنرآموزی در بخارست سپس در وین و مونیخ، ساکن پاریس شد و در همین شهر، سالهای زیادی را در سختی و تنگ دستی گذراند. سپس به رودن معرفی شد ولی پیشنهاد وی را برای دستیاری نپذیرفت. با آمادئو مودیلیانی، تجربههای پیکره سازی با بهرهگیری از مجسمههای آفریقایی را دنبال کرد و از هنر قومی کشورش تأثیر گرفت. در همین زمان، روش شکل دهی را وانهاد و به روش کنده کاری روی آورد.
برانکوشی، مانند بسیاری از هنرمندان نوگرا، به هنر بدوی جلب شد، ولی بیش از آن تحت تأثیر هنر قومی زادگاهش و هنر مشرقزمین قرار گرفت. او با سادهسازی شکلها به نتایج درخشان دست یافت، چنانکه یکی از نخستین مجسمههایش به نام بوسه (۱۹۰۸) را برگردان سه بعدی پرده دوشیزگان آوینیون پابلو پیکاسو میدانند. برانکوشی بر خلاف پیکاسو همواره به جنبه نمادگرایانه غیر اروپایی اهمیت میداد. مثلاً مجسمههای نوزاد (۱۹۱۵) و آغاز جهان (۱۹۲۴)ن مادهای عام زندگی و باروری را نشان میدهند. این مجسمهها از شکلهای ساده تشکیل شدهاند ولی هندسی یا متقارن نیستند. برانکوشی چند سال روی ایده ساخت مجسمه سنگی مکعب شکل که دو نفر را در حال بوسیدن هم نشان میدهد کار کرد.[۱]
برانکوش در واپسین سالهای زندگیش در میان هنرمندان معاصر خود موقعیتی یگانه کسب کرد و از اعتباری فراوان برخوردار شد. او ویژگیهای مواد و مصالح مختلف را به خوبی میشناخت و در کاربست آنها مهارتی ستایش انگیز داشت. نومایگی کارش بر پیکره سازی انتزاعی نیمه نخست سده بیستم بسیار اثر گذاشت. او با شیوه انتزاعی خاص خود قادر بود جوهر مفهوم معینی را در فلز یا سنگ مجسم کند. سردیسهای ساخت او نیز از همین سادگی و گویایی برخوردارند. کار عمدهٔ برانکوش در سالهای آخر عمر، صیقل دادن و پرداخت سطح آثار اولیهاش بود.