فریاد نزن
دست هایم می لرزد
تو که در من فریاد می شوی
جان من می ترسد
من صدای خراشیدن پلک را
روی خواب می شنوم
و نم نم باران را
روی خشکسالی زمین
من فریاد رگبرگ گل ها را
که با موسیقی باران جان می گیرد را
می شنوم
فریاد نزن
من صدایت تو را هم می شنوم
فریاد نزن
دست هایم می لرزد
و پلک خوابهایم می پرد
فریاد نزن
می ترسم