رنگش پریده و نگاهش نگران است. لبهایش را می جود. عرق سردی بر پیشانی اش نشسته و قلبش می تپد. این زن سالهاست زندگی را از پس دیدگان مضطربش به نظاره نشسته است. از زمانی كه دختركی بود تا اكنون كه همسر است و نیز مادر. برای بازیگر خوبی بودن در زندگی، وسواسی زنانه دارد و این حس اضطرابش را دو چندان می كند.
در این عصر، وظیفه ای بسیار متفاوت از مادران خوددارد. ظهور نقش های جدید، چندان با روح لطیفش سازگار نیست، اما اگر از پس تربیت ذهنی اش نیز برآید، باز هم از این نگرانی لعنتی خلاصی نخواهد یافت.
درست است كه در زندگی مراحل پر استرس و سنگینی را گذرانده است كه تنها مختص زندگی اوست كه یك زن است، اما گویی این حس هراس و اضطراب هیچگاه به طور كامل محو نمی شود. فقط در موقعیت های مختلف چهره های متفاوتی دارد. وقتی نوجوان بود، تغییرات جسمی اش او را خیلی مضطرب و نگران كرد و دلهره های وحشتناكی به سراغش می آمد. این دوران را گذراند و جوانی شد با دغدغه هایی دیگر. تلاش و دغدغه و هراس در تحصیل توأمان بود. محیط كار نیز سازگاری طلب می كرد. وقتی پذیرفت كه در داشتن ها و بودن های فرد دیگری شریك شود، در عین شیرینی طعم اضطراب نقش جدیدش را چشید. بعد از آن مادر شد و باید علاوه بر خودو شریكش به فرزندش نیز می اندیشید و حالا زنی است پر ازدغدغه و پر از التهاب. از خیلی از چیزها می هراسد. از حضور در جمع. از بیان نظرات شخصی. از زیر نظر گرفته شدن توسط دیگران. از دیده شدن توسط چشمانی منتقد و شاید بتوان گفت كوچكترین چیزها مضطربش می كند و زن بودنش به این اضطراب چنگ می زند.
اضطراب اجتماعی یكی از شایع ترین مشكلات عاطفی انسان امروز است. در عصر حاضر هر فردی بسته به سن، تجربیات، جنسیت و شخصیت خود می تواند كم و بیش انواعی از این نوع اضطراب را تجربه نماید. البته باید توجه داشت، رنگ این اضطراب در یك زن در مقایسه با یك مرد، بسیار متفاوت است.
سلامت روانی زنان به دلیل اینكه اصلی ترین محور عاطفی خانواده هستند، بسیار اهمیت دارد. البته اضطراب و نگرانی آنها در حد خفیف، زمینه ای برای سازش و انطباق با محیط فراهم می كند، اما شكل های جدی اضطراب اجتماعی در زنان بسیار مشكل آفرین تر خواهد بود. چرا كه اضطراب زنان علاوه بر صدمه به خودآنها، حسی است كه به سایر اعضای خانواده نیز منتقل شده و به همین ترتیب تأثیرات منفی عمیقی بر جامعه خواهد گذاشت.
علایم اضطراب اجتماعی
فردی كه دچار اضطراب اجتماعی است به هیچ وجه تمایلی به آغاز ارتباط با دیگران ندارد و از حضور در هر موقعیتی كه ممكن است در معرض داوری دیگران قرار گیرد، می ترسد. این موقعیت ها هم می تواند خیالی باشد و هم واقعی.
در واقع شخصی كه به شدت دچار اضطراب اجتماعی است، تصورش این است كه در هر موقعیت یا شرایط اجتماعی كسانی به محض مواجه شدن با او رفتار و شخصیتش را مورد نقادی و ارزیابی قرار می دهند و یا ممكن است طوری رفتار كنند كه دیگران مسخره اش كرده و او را تحت فشار قرار دهند.
عصبی بودن ، آرام و قرار نداشتن، احساس خستگی ، سرگیجه، تكرر ادرار، تپش قلب، بی حالی، تنگی نفس، تعریق، لرزش، نگرانی و دلهره ، بی خوابی، اشكال در تمركز حواس، گوش به زنگ بودن؛ همگی از علایم جسمانی اضطراب حكایت دارند كه هر كدام از این علایم یا گروهی از آنها می تواند در اضطراب اجتماعی نیز وجود داشته باشد. وجود این علایم در زندگی روزمره، انجام بیشتر كارهای ضروری را با مشكل جدی مواجه می كند. علاوه بر این، وجود این حالات در یك زن كه نقش های كلیدی بسیاری دارد، سایر امور را دچار اختلال می كند. زنی كه مضطرب است، ناخودآگاه كوچكترین مسأله برایش ایجاد مشغله می كند و برای خلاص شدن از این فشار، ممكن است كارهای مختلفی را انجام دهد. مثلاً به خاطر مسأله ای جزیی با همسر خود بحث كند و حس هراس و نگرانی خود را به او نیز انتقال دهد یا اینكه به فرزند خود بی اعتنایی كند و ناخودآگاه بذر نگرانی و اضطراب را در وجود او نیز برویاند. در این صورت ابتدا در خانواده ها آرامش وتعادل از بین می رود و سپس این بی تعادلی احساسی در تمام جامعه انعكاس پیدا خواهد كرد و دوباره این سیكل بسته تكرار شده و اضطراب و بی تعادلی احساسی جامعه بر روی تك تك افراد تأثیر خواهد گذاشت.
مشكلات رفتاری اضطراب اجتماعی
اضطراب اجتماعی مشكلات رفتاری دیگری را نیز باعث می شود. مثلاً بسیاری از محققان و متخصصان، ریشه اصلی كمرویی را در ترس یا اضطراب اجتماعی (social ANXIETY) می دانند.
در دنیای پیچیده امروز، یعنی در عصر ارتباطات سریع و پیوندهای اجتماع، بدون تردید پدیده كمرویی یك معلولیت اجتماعی است. اگر زنان كمرو باشند، چون نقش مهمی در تربیت فرزندان بر عهده دارند، ناخودآگاه كودكانی كمرو و مضطرب پرورش می دهند و در زیربنای رفتاری جامعه را دچار تزلزل می كنند. در هر جامعه درصد قابل توجهی از زنان بدون آنكه تمایلی داشته باشند، ناخواسته خودشان را در حصاری از كمرویی محبوس و زندانی می كنند و شخصیت واقعی و قابلیت های ارزشمند خود را در پشت توده ای از ابرهای تیره كمرویی، ناشناخته باقی می گذارند.
چه بسیار دانش آموزان و دانشجویان هوشمند و خلاقی كه در مدارس و دانشگاه ها فقط به دلیل كمرویی و معلولیت اجتماعی، همیشه از نظر پیشرفت تحصیلی و قدرت خلاقیت و نوآوری نمره كمتری از همسالان عادی خود عادیشان می شود؛ چرا كه كمرویی یك مانع جدی برای رشد قابلیت ها و خلاقیت های فردی است. پدیده كمرویی در بین زنان و دختران بسیار پیچیده تر است و چنین پیچیدگی روانی ممكن است در اغلب موارد، نیازهای درونی، تمایلات، انگیزه ها، قابلیت ها، فرصت ها، هدف ها و برنامه های شغلی ، حرفه ای و اجتماعی ایشان را به طور جدی متأثر و دگرگون كند.
روند تحولات اجتماعی نشان می دهد كه مسأله كمرویی غالباً با گذشت زمان، فشردگی و پیچیدگی روابط میان فردی و تشدید فشارهای اجتماعی، رقابت ها، گوشه گیری ها، تكروی ها، عزلت گزینی ها و تنهایی ها گسترده و شدیدتر می شود و درصد بیشتری از افراد را فرامی گیرد.
اضطراب اجتماعی به طور غیرمستقیم مشكل دیگری نیز برای فرد ایجاد می كند. به این صورت كه فرد مضطرب و كمرو، كه قادر به برقراری ارتباط با دیگران نیست، احساس می كند تنهاست. با چنین حسی او تصور می كند كه از دوستان و نزدیكان جداست و به طور قابل ملاحظه ای كمتر از دیگران از روابط اجتماعی بهره می برد. چنین فردی نمی تواند احساسات خوشایند یا ناخوشایند، ترس ها و نگرانی ها و آرزوها و امیدهایش را با نزدیكان و دوستانش در میان بگذارد و پاسخ ها و عكس العمل های ایشان را دریافت كند. در حقیقت، كمرویی ناتوانی و معلولیت فرد در برقراری ارتباط است و «تنهایی» مشكل انسان در اثر فقر ارتباطی است.
احساس تنهایی ممكن است كاملاً گذرا و موقتی باشد و فرد دوباره نشاط زندگی و تمایل به فعالیت اجتماعی را بازیابد. اما اگر چنین احساسی به علت های مختلف، از جمله ناكامی های مكرر، نگرانی و اضطراب شدید، رفتار تبعیض آمیز و بی عدالتی، فشارهای خانوادگی و اجتماعی، سرخوردگی و بازخورد منفی نسبت به رفتار ناخوشایند و واكنش های منفی اطرافیان، فقر انگیزشی و قطع امید از پیوندهای عاطفی عزیزان، تقویت گردد با شدت هر چه بیشتر شدت یابد و فرد مبتلا عمیقاً احساس تنهایی كند، نه تنها همانند افراد كمرو دچار ناتوانی یا معلولیت اجتماعی می شود، بلكه اضطراب و احساس تنهایی زمینه افسردگی جدی را در وی به وجودمی آورد و ممكن است دست به اقدامات غیرعادی نظیر گریز و فرار از خانه و محل زندگی و كار، بعضی كژروی های اجتماعی، اعتیاد و خودكشی بزند. درصد قابل توجهی از كسانی كه خودكشی كرده اند یا اقدام به خودكشی می كنند، تجارب فراوانی از احساس تنهایی و رهاشدگی از طرف صمیمی ترین نزدیكان و دوستان خود داشته اند.
بنابراین می بایست به طور خیلی جدی به این پدیده توجه داشت و افراد مبتلا به آن را با اتخاذ روش های اصلاحی و درمانی مناسب، مورد درمان و توان بخشی اجتماعی قرار داد.