نمایش نتایج: از 1 به 1 از 1

موضوع: من به چنین مرگی راضی بودم

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jul 2018
    شماره عضویت
    6942
    نوشته ها
    5,631
    پسندیده
    7
    مورد پسند : 1,402 بار در 1,135 پست
    Windows 7/Server 2008 R2 Firefox 67.0

    من به چنین مرگی راضی بودم

    __من به چنین مرگی راضی بودم__
    نگاهی به وصیت‌نامه سردار شهید «حسن هراتی اسکندری»



    سردار شهید «حسن هراتی اسکندری» در وصیت‌نامه خود آورده است: من به چنین مرگی راضی بودم، شما هم دعا کنید که خدا مرا جزو شهدا محسوب کند.

    شهید «حسن هراتی اسکندری» در مردادماه ۱۳۴۰ در روستای محمدآباد هراتی شهرستان زابل دیده به جهان گشود. وی در مرحله اول عملیات کربلای پنج از ناحیه صورت به شدت زخمی شد و در مرحله دوم عملیات هنگام پیشروی از ناحیه پهلو و گردن مورد اصابت گلوله قرار گرفت و به صف شهیدان گلگون کفن پیوست. پیکر مطهرشان پس از ۳۹ روز به خاک میهن برگشت.


    در ادامه وصیت‌نامه‌ای را که از این شهید والامقام به یادگار مانده است، می‌خوانید:

    بسم الله الرحمن الرحیم حمد و سپاس خدایی را که ما را خلق کرد و عمر و جوانی ما را در چنین زمانی قرار داد که زندگی و مرگ آن دارای هدف می‌باشد شکر خدایی را که مرگ ما را شهادت در راه خود قرار داد تا در روز قیامت پیش ائمه و جمیع پیامبران و اولیای او شرمنده نباشیم از پدر و مادرم که برای من زحمت بسیار کشیده‌اند و من نتوانسته‌ام حق آنها را ادا نمایم خیلی معذرت می‌خواهم. از خداوند تبارک و تعالی امیدوارم که به آنها اجر و مزد بیکران عنایت کند.


    از برادرانم و خواهرم معذرت می‌خواهم زیرا برای آنها برادری نالایق بودم. از همسرم و بچه‌ام هم که برای آنها سرپرست خوبی نبودم می‌خواهم به خاطر خدا حق‌شان را بر من ببخشند. از همه اقوام و خویشاوندانم که حق و حقوقی بر من دارند می‌خواهم که مرا عفو کنند تا خدا هم مرا ببخشد. پدر و مادر و همه اقوام بر مرگ من تأسف نخورید زیرا خود، خواهان چنین مرگی بودم و شکر خدای را که بر من منت گذاشت و چنین هدیه‌ای عطا کرد. من به چنین مرگی راضی بودم. شما هم دعا کنید که خدا مرا جزو شهدا محسوب کند. پدرم! مادرم! برادرانم! خویشاوندان! بخصوص همسرم! از اینکه همیشه ساکت بودم و با شما کمتر صحبت و شوخی می‌کردم مرا ببخشید.


    به هر صورت انشاءا… که شما این حالت مرا از چشم اینکه خدای نکرده غرور یا تکبری داشتم نگاه نکنید به من به عنوان بنده‌ای فقیر، مسکین، بیچاره نگاه کنید که الان در بین شما نیست. پدرم! شما را به عنوان حلال مشکلاتی که بعد از من ممکن است رخ دهد انتخاب می‌کنم. به عنوان وصیت به شما عرض می کنم، پس از مرگ من، همسرم بعد از نگهداری عده شرعی آزاد است. او را آزاد بگذارید تا با هر که خواست ازدواج کند. حتما مهریه‌اش را از حقوق من یا وسایل دیگری که در خانه هست با مشورت روحانی بخصوص حاج آقا بختیاری بپردازید انشاءا… بر او هیچ گونه ظلمی وارد نشود.


    اگر جنازه‌ام به دست شما افتاد مرا در گلزار شهدا دفن کنید. تا زمانی که (سایه) همسرم بر سر فرزندم باشد کلیه وسایل و لوازم خانگی من تحویل همسر و فرزندم باشد. برای مرگ من مردم را نهار یا شام دعوت کنید. مقداری قرض دارم که باید داده شود و مقداری هم قرض می‌خواهم که هر کس هم نیاورد مسأله‌ای نیست. کلیه وسایل و لباسهایی که از سپاه در خانه است به سپاه بدهید. دیگر مسئله‌ای به نظرم نمی رسد اگر به مشکلی برخوردید با مشورت حاج آقا بختیاری با کربلایی حیدر حل کنید. خداحافظ به امید دیدار در قیامت و به امید روسفیدی همه در محضر بی بی فاطمه زهرا.








  2. کاربر مقابل پست !_Mohammad عزیز را پسندیده است:

    ,,, (07-12-2019)

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کاربرانی که این تاپیک را مشاهده کرده اند: 0

هیچ عضوی در لیست وجود ندارد.

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

مرجع تخصصی ویبولتین ویکی وی بی در سال 1391 تاسیس شده است و افتخار میکند که تا کنون توانسته به نحو احسن جدید ترین آموزش ها و امکانات را برای وبمستران میهن عزیزمان ایران به ویژه کاربران ویبولتین به ارمغان بیاورد .

اطـلـاعـات انجمـن
09171111111 mahboob_hameh@yahoo.com طراحی توسط ویکـی وی بی
حـامـیان انجمـن