.
ﺗﻌﻮﯾﺾ ﺩﻣﭙﺎﯾﯽ ﭘﺎﺭﻩ ﺑﺎ ﺟﻮﺟﻪ ﺭﻧﮕﯽ ﺑﻮﺩ
مطالب طنز و خنده داررفتیم خواستگاری
بابای عروس ازم پرسید کارت چیه؟
گفتم تو کار فرش و گوشی ام.
گفت یعنی چی؟
گفتم رو فرش میخوابم با گوشی بازی میکنم!
هیچی دیگه انداختنمون بیرون شیرنی هامونم پس ندادن نامردا !!
مردی در جزیره ای افتاد که همه ساکنینش زن بودند… زنها تصمیم گرفتند مرد را اعدام کنند…
و پیش از اعدام از او خواستند که آخرین درخواستش را بگوید.
مرد گفت: می خواهم زنی مرا اعدام کند که خود را زشت ترین زن جزیره می بیند.!
… مرد تا الان زنده است، مغازه ای باز کرده و خداروشکر اوضاعش روبراهه.
طنز نوشته های کوتاهطرف برادرشو نصیحت میکرده میگه وقتی ازدواج کردی اقتدار داشته باش ، مثل من !
دیشب به زنم گفتم باید ساعت یازده آب گرم باشه ، اونم آبو گرم کرد !
داداشش گفت ساعت یازده آب گرم میخواستی چیکار ؟
گفت : آخه پوستم حساسه نمیتونم با آب سرد ظرف بشورم