نوروز در فرهنگ مردم آئین خجستهای بوده که ایرانیان را در هر نسلی، آئینی، مذهبی و از هر قومیتی، خارج از محدودهزمان و مکان به هم پیوند زده و با برگزاری مراسم ویژه این آئین، سنتها و آداب رسوم کهن مردم منطقه احیا و نسل به نسل تداوم مییابد.
مردم آذربایجان غربی در گذشته آیینهای زیادی برای استقبال از نوروز کهن داشتند که امروز برخی از آنها از حافظه مردم این سامان پاک شدهاند و برخی نیز در آستانه فراموشی قرار گرفتهاند.از جمله رسمهای زیبای ایام نوروز که در آذربایجان غربی به فراموشی سپرده شده، رسم "تکم چی" ها نام دارد. چند روزی مانده به عید، تکم چی به طور نمادین، تکم، بز ساخته شده از قطعات چوب را در کوچههای روستاها و شهرها میچرخاند و در حالی که اشعاری به زبان ترکی و با صدای دلنشین می خواند نوید آمدن عید را می داد و پاداش خود را از مردم می گرفت.غوغا و ولوله کودکان و نوجوانان در پیرامون تکم چی ها جنب و جوش خاصی به این آیین میداد. صدای نوروز و نجوای آمدنش را به نوعی میتوان از تکاپو و شور و شوق زنان برای تر و تمیز کردن خانه و خریدهای نوروزی استشمام کرد.
گردگیری، زدودن ناپاکی و ناامیدی از خانهها و دلها
در آذربایجان غربی از اواسط اسفندماه، خانهها گرد و غبار یک ساله را با آیین خانه تکانی از رخسار میزدایند و رنگ و بوی تازهای میگیرند.وسعت این رسم که در منطقه به "هیس آلماق" موسوم است آن چنان در یکی دو هفته مانده به عید بیشتر می شود که گاهی مشکل کمبود و قطع آب آشامیدنی شهری را در پی میآورد.مردم آذربایجان غربی هنوز هم اسفندماه را با عنوان بایرام آیئی " ماه عید" میخوانند و مطابق سنتهای کهن و قدیمی مردم آذربایجان غربی هفته اول اسفند ماه را "چیله قووان" یعنی هفتهای که چله زمستان را فراری میدهد یا یالانچی چارشنبه "چهارشنبه دروغین" مینامیدند و با آیینهایی اتمام فصل زمستان را جشن میگرفتند.در گذشته آذربایجان، چهارشنبه هفته دوم اسفند ماه موسم به "کوله چارشنبه" یعنی چهارشنبه کوتاه بود و سومین چهارشنبه نیز "موشتولوقچی چارشنبه "چهارشنبه پیام آور" یا قره چارشنبه "چهارشنبه سیاه یا بزرگ" یا "خبرچی چارشنبه" نام داشت.
در مطالعات مردم شناسی انجام گرفته هر کدام از این چهار چهارشنبه ماه اسفند، نمادی از عناصر چهارگانه یعنی آب، خاک، باد و آتش بودند که با طبیعت کشاورزی منطقه آذربایجان غربی نیز سنخیت دارند و مردم نیز هر کدام از این چهارشنبه ها را به نوعی با آیین هایی خاص گرامی میداشتند.در بعضی خانههای روستایی آذربایجان غربی، رسم است که اسپندی دود کرده در دو طرف در خانه میریزند تا اهل خانه از چشم حسود و بیگانه در امان بوده و در برخی دهات منطقه هنوز رسم رفتن به سر چشمه و آب تازه آوردن باقی است.در گذشته نه چندان دور برای این روز مردم لباسهای تمیز و تازه خود را میپوشیدند و کوزهای که در بین اقلام خرید چهارشنبه قرار داشت را پر آب تازه میکردند و گاهی چایی صبحانه روز چهارشنبه شان از همان آب تهیه میشد.از مراسم دیگر در آذربایجان غربی تخممرغ شکنی است. تخممرغها را در پوست پیاز میپختند تا رنگ بگیرد و آن را در بین کودکان به عنوان سوغاتی چهارشنبه توزیع میکردند.مراسم شالاندازی سنت و آیینی است که یواش یواش از زندگی شهری خارج می شود ولی هنوز در بیشتر مناطق روستایی آذربایجان غربی معمول است. امروزه، پیشرفت تکنولوژی و فرهنگ شهرنشینی این رسم زیبا را آرام آرام به محاق فراموشی میسپارد.شال اندازی در آذربایجان غربی، مبتنی بر شیوه ای بود و آیین آن چنین بوده است که بعد از مراسم آتش افروختن در چهارشنبه، جوانان بر بام خویشان و همسایگان رفته و دستمالی را از پنجره و در روستاها از روزن بامهابه درون آویزان میکردند و صاحبخانه دستمال را از آجیل و میوه و سایر هدایا پر میکرد و می گفت: "چک الله مطلبین وئرسین ..." یعنی : "بکش؛ خداوند مرادت را بدهد"از مراسم بسیار قدیم آخرین چهارشنبه سال، مراسم بخت گشایی بود، هرچند که امروزه همسرگزینی با روشهای مدرن و تلفنی و اینترنتی و سایر شیوه ها مرسوم شده است اما یادآوری این سنت خالی از لطف نیست.مراسم بخت گشایی شامل گره زدن دستمال یا چارقد بود بدین ترتیب که دختران دم بخت گرهی به دستمال یا چارقد خود میزدند و از اولین رهگذر می خواستند تا به امید باز شدن گره از کارشان، گره را بگشاید.بیرون رفتن از خانه در صبح روز چهارشنبه آخر سال و پرکردن کوزه آب از مراسم مرسوم بختگشایی بود. فالگیری از مراسمی بود در روز چهارشنبه، که مردم تفالی می زدند بر سالی که در راه بود. در آذربایجان غربی همچنین یکی از مراسم فالگیری، مراسم فالگوش ایستادن بوده است.این رسم که بیشتر از سوی زنان خانه انجام می گرفت بدین صورت بود که در مکانی که دیده نشوند می ایستادند و کلیدی زیر پای خود نهاده و به سخنان رهگذران گوش می دادند و تفال میزدند.از مراسم دیگر، خرید آجیل چهارشنبهسوری است که هنوز هم در آذربایجان غربی به نام "یئدی لوین" به معنی آجیل هفت رنگ یا "چارشنبه یئمیشی" معروف است.
سفره هفت سین نماد زندگی و سرسبزی بهار
تزیین سفره هفت سین و آماده کردن سبزه نوروزی از دیگر رسومی است که در آذربایجان غربی همچنان رایج است.سفره هفت سین در مناطق روستایی آذربایجان غربی چندان مرسوم نبوده و به جای آن سفره عید در خانهها گسترده میشد و افرادی که برای عید دیدنی به آن خانه می آمدند در آن سفره می نشستند و پذیرایی میشدند.سبزه رویاندن که معمولا از گندم، عدس، جو و سایر روییدنی ها انجام میگرفت یکی دو هفته مانده به عید به وسیله زنان خانواده مهیا می شد و این سبزه در خانه به عنوان مظهر رویش و سرسبزی باقی می ماند و در سیزدهم نوروز به دامان طبیعت یا در آب روان رها میشد.ماندن سبزه عید در خانه بعد از سیزده بدر در افواه مردم شگون ندارد و به نوعی می توان گفت که رها کردن سبزه نوروزی در آب روان به معنای جریان زندگی و حیات دوباره جانداران است.مردم آذربایجان غربی، در جریان عید و شادی، آیین های دینی و مذهبی را فراموش نکرده اند، هنوز در جای جای آذربایجان غربی رسم گرفتن اولین دریافتی، به عنوان برکت سال از بین صفحات قرآن کریم رایج است.قبل از تحویل سال نو، پدر و یا بزرگ خانه به تعداد افراد خانوار اسکناس هایی را در درون صفحات قرآن مجید قرار می دهند و با تحویل سال و خواندن دعای تحویل سال افراد خانه اولین دریافت نقدی خود را در سال جدید از قرآن کریم می گیرند و اعتقاد دارند این به کارشان در سال جدید برکت میدهد.مردم آذربایجان غربی برای اینکه یاد و خاطره از دنیا رفتگان را نیز گرامی بدارند و تسلی خاطری از بازماندگان کنند نیز رسم و آیین خاصی دارند.
در آذربایجان غربی، افرادی که عزیزی را از دست داده اند عید نوروز برای آنها با عنوان قره بایرام "عید سیاه" نام گرفته است.مردم آذربایجان غربی هنوز برای گرامیداشت یاد و خاطره درگذشتگان خود، یکی دو روز قبل از تحویل سال نو به سر مزار عزیزان درگذشته خود می روند که از این آیین با عنوان "عارافا" نان برده میشود.بعد از تحویل سال نو، دید و بازدید از بزرگان خانواده و اعضای فامیل از رسوم مردم آذربایجان غربی است که چند روز اول عید در مناطق شهری و روستایی استان به این امر اختصاص مییابد.
مراسم عید نوروز با آیین سیزده بدر پایان مییابد که در این روز مردم به خارج از شهرها میروند و این روز را در دامن طبیعت سپری میکنند.