اگر دو برادر همسان را به مدت سه سال هر روز به بدترین شکل کتک بزنید
و به اولی بگویید کتک خوردنش جزئی از یک تمرین ورزشی است
و به دومی هیچ دلیلی برای کتک خوردنش ارائه ندهید
برادر اول بعد از سه سال به ورزشکاری قوی و با اعتماد به نفس بالا،
و برادر دوم به انسانی حقیر و سرشار از عقده ها و کینه ها تبدیل می شود.
کتک خوردن و رنج برای هردو یکسان است،اما تفاوت در حکمتی است که می تواند به رنج کشیدن "معنا" بخشد.
یکی به امید روزهای بهتر رنج می کشد و دیگری با هر ضربه خُردتر و حقیر تر می شود.
اینکه چگونه با سختی ها و مشقت های زندگی کنار بیاییم و به آنها واکنش نشان دهیم،نهایتا محصول یک "تصمیم شخصی" است.
می توانیم تصمیم بگیریم به سختی ها و مصائب اجتناب ناپذیر زندگی از منظر "معنا و حکمت" نگاه کنیم تا در پس هر ضربه
روحی و هر لطمه ی جسمی تنومندتر، مقاوم تر و آگاه تر بیرون بیاییم یا اینکه تصمیم بگیریم در بهترین حالت یک "قربانی منفعل"
باشیم و زندگیمان را با تلخی و افسردگی سپری کنیم.
ویکتور فرانکل__روانشناس معناگرا