مشاعره كاربران يكپارس

[Scheitern]

​الا یا ایها الساقى! ز مـــى پُر ســــاز جامم را

كه از جـــانم فــــرو ریزد، هواى ننگ و نامم را

از آن مى ریز در جـــامم كــه جانم را فنا سازد

برون سازد ز هستى، هسته نیرنگ و دامم را

[Scheitern]

​از فراقت به جوانی همگی پیر شدیم

بی تو از وادی دنیا همگی سیر شدیم

بی خود از حادثه ی عشق تو دیوانه و مست

عاشق کوی تو گشتیم و زمین گیر شدیم

[Scheitern]

​ما زاده عشقيم و فزاينده درديم
با مدّعيِ عاکفِ مسجد، به نبرديم
با مدّعيان، در طلبش عهد نبستيم
با بي‏خبران، سازش بيهوده نکرديم
در آتش عشق تو، خليلانه خزيديم

[Scheitern]

​مکن کاری که بر پا سنگت آیه

جهان با این فراخی تنگت آیه

چو فردا نامه خوانان نامه خوانند

تو را از نامه خواندن ننگت آیه

[Scheitern]

​هرکجا سلطان بود،دورش سپاه و لشگـــر است
پس چرا سلطان خوبان بی سپاه و لشگر اسـت؟ باخـبـــر باشـیـــد ای چشـم انـتـظـاران ظـــهـــور بهترین سلــطان عالــم از هـمـه تــنهـا تر اســت

[mohsen32]

دلا خوبان دل خونين پسندند دلا خون شو که خوبان اين پسندند

دلا بگذر ز دنیا تا ز عقبی عیش جان بینی

در این عالم بچشم دل بهشت جاودان بینی

[Scheitern]

دلا خوبان دل خونين پسندند دلا خون شو که خوبان اين پسندند

ممنون از شعرتون اما رواج مشاعره اين است كه حرف اخر شعر قبلى شروع حرف اول شعر شما ميشه ،توجه كنيد به اشعار بالا

[mohsen32]

ممنون از شعرتون اما رواج مشاعره اين است كه حرف اخر شعر قبلى شروع حرف اول شعر شما ميشه ،توجه كنيد به اشعار بالا

اره کلا يادم رفت اين مشاعره هست

[Scheitern]

دلا خوبان دل خونين پسندند دلا خون شو که خوبان اين پسندند

در بند غمت بنده صفت حلقه به گوشيم

وز دام تو چون آهوى وحشى نرميديم

تشريف غمت بر دل و با درد فراقت

جفتيم، ولى جامه طاقت ندريديم

[mohsen32]

مرا درديست اندر دل اگر گويم زبان سوزد اگر پنهان کنم ترسم که مغز استخوان سوزد
منجم اخترم از برج بيرون کن که من کم طالعم ترسم از اهم اسمان سوزد