رسیدن به خوشبختی هر فرد بنا به تعریفی که از زندگی دارد خوشبختی را به گونه ای تفسیر می نماید. عده ای خوشبختی را در ثروت فراوان، برخی در مونسی ماندگار، بعضی در عافیت و شماری در سلامتی و ... می بینند. تمامی افراد در تلاش اند تا بدان چه موجبات خوشبختی ایشان را فراهم می آورد دست یابند. تبعا تعاریف مختلف در تفسیر خوشبختی سبب ایجاد راه هایی متفاوت در دستیابی به آن می شود. بی شک آنان که در زندگی خدا را محور نهاده اند خوشبختی را در غیر از مفاهیم دنیایی تفسیر می نمایند. از دید خداباوران؛ خوشبختی تنها هنگامی محقق می شود که رضایت و خشنودی خداوند را به همراه آورد. از این رو توجه به امور معنوی و تلاش به منظور بهره مندی هرچه بیشتر از معنویات زندگی موجبات خوشبختی فرد را فراهم می آورد. تمسک به روایات منقول از ائمه (علیهم السلام) هدایتگر اعمالی است که به موجب آن خوشبختی رخ می نماید. آنچه در روایات به عنوان اسباب خوشبختی افراد معرفی گشته است شامل: 1. عمل به علم حضور در جامعه و رو در رو شدن با افرادی که به ظاهر بهره ای از اخلاقیات، شرعیات و انسانیت نبرده اند تعجب بر انگیز است اما نکته ی عجیب تر در این موارد آن است که گاه در پی معاشرت با این افراد انسان متوجه ی آگاهی های ایشان در زمینه های مختلف شرعی و اخلاقی می شود. در حالیکه به ظاهر و در عمل هیچ نشانی از این امور مشاهده نمی گردد. علم بدون عمل این اشخاص سبب دوری آنها از انسانیت و اخلاق گردیده است و آنان را به سوی زندگی ناپاک سوق داده است. از اینرو در روایات به این مهم توجه داده شده است و عمل به دانسته ها سبب خوشبختی فرد خوانده شده است. چنانچه از حضرت علی (علیه السلام) روایت شده که فرموده اند: «إعملوا بالعلم تسعدوا؛ به علم عمل كنید، تا خوشبخت شوید .»(1) 2. دوری از تن پروری آسوده خواهی و کسالت فاصله ای است میان انسان و خواسته هایش. ویژگی های این دنیا بگونه ایست که کار و کوشش شرط دستیابی به خواسته ها و اهداف تعریف شده ی افراد است. بدون تلاش اشخاص به آنچه می خواهند دست نمی یابند و این نافرجامی و ناکامی سبب اندوه بی منتهایشان می گردد. آنکه برای خود قله ای ترسیم نموده تا بدان دست یابد اما پس از گذشت زمان و فرصت ها، بدان چه خواسته دست نیافته است احساس شکست می نماید. این حس تا بدان اندازه در او پررنگ می گردد که از زندگی اش لذت نمی برد و احساس خوشبختی اش از بین می رود. واقعیتی که امیر سخن امام علی (علیه السلام) نیز بدان اشاره نموده اند: «هَیْهَاتَ مِنْ نَیْلِ السَّعَادَةِ السُّكُونُ إِلَى الْهُوَیْنَا وَ الْبَطَالَةِ.» (2) ؛ چه دور است میان آسایش و تن پرورى و رسیدن به خوشبختى». 3. همنشینی با دانشمندان بهره مندی از علم و دانش نیازمند دانش اندوزی در محضر دانشمندان است. منش و مرام آنانکه در پی کسب هر چه بیشتر دانش و بهره گیری هرچه تمام تر از فرصت حیاتند؛ متفاوت از آنانی ست که غافل از توشه اندوزی و سرگرم زرق و برق دنیایند. توجه به قابلیت های شگرف آدمی از یک سو و فرصت کوتاه زندگی دنیایی از سوی دیگر آنان را از پرداختن به امور گذرا و سرگرمی های موقت دنیا باز داشته است. هم نشینی و مجالست با دانشمندان پویایی و تحرک آفرین است و به موجب همین پویایی شخص در تلاش است تا از تمامی فرصتش بهره ی کافی ببرد. دوری از به بطالت گذراندن زمانِ در حال گذر نشاط آفرین است. به همین سبب امیر المومنین (علیه السلام) فرموده اند: « جَالِسِ الْعُلَمَاءَ تَسْعَدْ.» (3) ؛ با علما همنشین شود تا مبارک و نیکو بخت شوی. 4. محاسبه نفس فردی که به بررسی اعمال خویش می پردازد و هر روز در پی آن است تا بیشتر و بیشتر به فرامین الهی عمل نماید از خدایش فاصله نمی گیرد و جایگاه ابدیش را فراموش نمی نماید. چنین فردی از تمامی لحظاتش بهره می گیرد تا با خشنودی پروردگارش؛ موجبات سعادتش را فراهم آورد. او دچار غفلت نمی شود و لذتهای دنیا او را در خود غرق نمی نمایاند. از اینروست که بنا به فرموده امام علی (علیه السلام) این فرد خوشبخت گردیده است « من حاسب نفسه سعد» ؛(4) هركه به محاسبه نفس خود پردازد ، خوشبخت شود». آنچه ذکر شد پاره ای از مواردی است که به موجب آن سعادت دنیوی و اخروی فرد رقم می خورد و رضایت الهی همراه وی می شود. بی شک تنها در این صورت است که فرد به خوشبختی حقیقی دست یافته است و آنچه دیگران از آن به عنوان خوشبختی یاد می نمایند چیزی نیست جز وهمی باطل. امید که با بکارگیری اسباب خوشبختی زا، خوشبختی دائم و ابدی عجین و همراهمان گردد.