دوست مجازی من...
چند وقت است برایت مینویسم
و تو میخوانی
وگاهی تو مینویسی و من میخوانم
دوست مــــــــــجازی من
این روزها درد دلهایمان را
به زبان نمی آوریم
تایپ میکنیم
مانده ایم اگر این دنیای مجازی نبود
روی دیوار احساس چه کسی مینوشتیم
نامت زیباست اما افسوس مجازی هستی
پشت هر یک از این نوشته ها یک نفرنشسته است
میخواند،فکر میکند،گاهی هم گریه میکند،یا میخندد
برای چند دقیقه هم که باشد از دنیای واقعی مرخصی میگیری
مینشینی برای دل خودت
گاهی هم شب و روز میچرخی در این دنیای رمز دار
ولی میدانم
قدر تمام لبخندهایت تنها هستی
اگر همدمی بود که مجازی نمیشدی
دوست مــــــــــجازی من
گاهی آنقدر بیخود میشویم بین یک دنیا دروغ و اعتقاد
فراموش میکنیم خودمان را
دور میزنیم منطق و باورهایمان را
میخندیم/گاهی هم دروغ میگوییم
نمیدانم....
شاید این معجزه ی مـــــجازی بودنت باشد
دوست مجازی من
بودنت را قدرمیدانم
نسیم عزیزم اونقد که باتو راحت بودم با خودم نیستم خیلی وقتا دلم برا اون شیطنت های که داشتیم برا برا خندهامون برا گریه هامون برا غیبتای مجازیمون که بعدش میگفتیم عیب نداره غیبت مجازیه گناه نداره تنگ شده برا بقیه گروهمون برا مسخره بازیا برا همه چی دلم تنگ شده چقد تو دنیای واقعیمون تنها بودیم که اسیر دنیای مجازی شدیم حرفاتو تو یاهو خوندم منم مثل توم تو برام خواهر بزرگه بودی و هستی همیشه دوست دارم همیشه به فکرتم همین دیگه دوست دارم
:o