از "ارد" می پرسند از کجا بدانیم که عاشق شده ایم ؟ به آنها می گویم : برای یک خواسته ، زمان اندکی می گذاریم و برای عشق ، روزها و شب هایمان را بی دریغ می بخشیم ، اندیشه آدم عاشق به دور عشق پیوسته در حال چرخش است ، او وابسته است ، وابسته به چیزی که شیفته آن است. حکیم ارد بزرگ
از کسی که خود را دوست ندارد ، درخواست عشق و دوستی مکن. حکیم ارد بزرگ
انباشتگی احساس ، عشق هایی آتشین بوجود می آورد. حکیم ارد بزرگ
اندیشه کنیم ، چه چیزی ما را پیوسته به زندگی دلگرم ساخته و در نهایت می خواهیم به آن برسیم و آن را سامان داده و یا با آن به سامان برسیم ؟ خواسته پیوسته اندیشه ما ، همان عشق است و این تنها راه شناسایی آن. حکیم ارد بزرگ
آدمیان فرهمند، دلدادگی و عشق را، همواره در درون خویش جاری می بینند. حکیم ارد بزرگ
براستی دلدادگی نامیراست. حکیم ارد بزرگ
بسیاری وهم خویش را عشق می نامند حال آنکه عشق راه بالندگی شکوفه به میوه است ، زیبا و ناب شدن برای رشد و پویش بهتر دودمانهای آینده. حکیم ارد بزرگ
به ارد می گویند با ارزشترین چیزی که داریم چیست ؟ می گویم : زمان . باز می پرسند و آن کجاست و چه شد ؟ می گویم : آن را به پای معشوق خویش ریختیم و می ریزیم. حکیم ارد بزرگ
خانواده هایی که بینشی دگم و آهنین بر آنها سوار است ، فرزندانی آشوبگر و عشاقی یاغی ، پدید خواهند آورند. حکیم ارد بزرگ
خواستن زلف، چشم و عشوه یار ، عشق نیست... عشق پیر و زشت نمی شود ، خیانت نمی کند ، عشق بزرگترین خواست و خورشید آهنربایی انتهای اندیشه ماست. حکیم ارد بزرگ
خود را تا هنگاهی همراه داری ، که دلداده نشده ایی. دلبسته ، با خویشتن خویش بیگانه است. حکیم ارد بزرگ
در داستان لیلی و مجنون بیش از عشق، دیوانگی و افسونزدگی دیدم، عشق آزاد کننده زیباترین احساسات و توانایی های آدمی برای بهروزی و پیشرفت خود و دیگران است. حکیم ارد بزرگ
در عشق، شرف و آزادی هست زندگی و پاکی هست، نام عشق برازنده هر کار غیر شرافتمندانه ایی نیست. حکیم ارد بزرگ
در عشق راستین ، بدنبال سود جستن نیستیم ، می بخشیم برای پرواز، رهایی و آزادگی. حکیم ارد بزرگ