حالم بد است مثل زمانی که نیستی
دردا که تو همیشه همانی که نیستی


وقتی که مانده‌ای نگرانی که مانده‌ای
وقتی که نیستی نگرانی که نیستی


عاشق که می‌شوی نگران خودت نباش
عشق آن‌چه هستی است نه آنی که نیستی


با عشق هرکجا بروی حیّ و حاضری
در بند این خیال نمانی که نیستی


تا چند من غزل بنویسم که هستی و
تو با دلی گرفته بخوانی که نیستی


من بی‌تو در غریب‌ترین شهر عالمم
بی من تو در کجای جهانی که نیستی؟


غلامرضا_طریقی