مجموعه: شهر حکایت
حکایت های آموزندهحكيم فرزانه اى پسرانش را چنين نصيحت مى كرد:عزيزان پدر! هنر بياموزيد، زيرا نمى توان بر ملك و دولت اعتماد كرد، درهم و دينار در پرتگاه نابودى است، يا دزد همه ی آنرا ببرد و يا صاحب پول، اندك اندك آنرا بخورد، ولى هنر چشمه زاينده و دولت پاينده است، اگر هنرمند تهيدست گردد، غمى نيست زيرا هنرش در ذاتش باقى است و خود آن دولت و مايه ثروت است، او هر جا رود از او قدرشناسى كنند و وی را در صدر مجلس جا دهند ولى آدم بى هنر، با دريوزگى و سختى لقمه نانى به دست آورد.