قاف نام کوهی است افسانه*ای و بلند که گویند گرداگرد زمین را پوشانده و خورشید از پشت آن طلوع می*کند. در افسانه*ها آمده*است که خورشید شب*ها را در چاهی پشت کوه قاف می*گذراند. کوه قاف مکان چشمه آب حیات نیز ذکر شده و در ادبیات کنایه از دورترین نقطه جهان استیشینیان کوه قاف را میخ زمین می*دانستند. جنس آن را از زمرد سبز نوشته*اند و به باور آن*ها کبودی آسمان همان روشنایی زمردین است که از این کوه بازمی*تابد وگرنه آسمان در اصل از عاج سپیدتر است. در کوه قاف هیچ آدمی زندگی نمی*کند. در کوهپایه آن دو شهر قرار دارد، یکی در شرق آن به نام جابلقا و دیگری در غرب آن به نام جابلسا. فاصله کوه قاف تا آسمان به اندازه قد انسان است.
  • کوهی است که هوشنگ پیشدادی بر فراز آن صدهزار اسب و ده هزار گوسفند برای ایزد آبان قربانی کرد. و کوهی است که گرداگرد قلهٔ آن، ماه و خورشید و ستارگان دور می*زنند. در آثار مذهبی نیز، کوهی است مذهبی و موضوع اساطیر کهن و گوناگون.
  • بنابر «بند هشن» روییدن آن هشتصد سال طول کشید و کوه*های دیگر جهان، همه در مدت ۱۸ سال از این کوه روییدند.


  • «قــــاف» در اساطیر به الـــبرز اشاره دارد.در ادبیات فارسی قاف را نشیمن سیمرغ و عنقا ذکر کرده*اند و بسیاری از شعرای بزرگ ایرانی در اشعار خود از آن استفاده کرده*اند


هست ما را پادشاهی بی**خلافدر پس کوهی که هست آن کوه قافتا بُوَد کاری از این میدان لافگوی ما افتد مگر تا کوه قافگفت نتوان شد به دعوی و به لافهم*نشین سیمرغ را بر دریا قاف