عاشق بی پول باید شبدر بچینه !
عاشقان را همه گر آب برد --- خوبرویان همه را خواب برد . (( ایرج میرزا ))
عاشقم پول ندارم كوزه بده آب بیارم !
عاشقی شیوه رندان بلا كش باشد ! (( حافظ ))
عاشقی پیداست از زاری دل --- نیست بیماری چو بیماری دل . (( مولوی ))
عاشقی كار سری نیست كه بر بالین است ! (( سعدی ))
عاقبت گرگ زاده گرگ شود --- گر چه باآدمی بزرگ شود . (( سعدی ))
عاقبت جوینده بابنده بود ! (( مولوی))
عاقل گوشت میخوره، بی عقل بادمجان !
عاقل بكنار آب تا پل میجست --- دیوانه پا برهنه از آب گذشت !
عالم بی عمل، زنبور بی عسله !
عالم ناپرهیزكار، كوریست مشعله دار !
عالم شدن چه آسون آدم شدن چه مشكل !
عبادت بجز خدمت خلق نیست --- به تسبیح و سجاده و دلق نیست ! (( سعدی ))
عجله، كار شیطونه !
عجب كشگی سابیدیم كه همش دوغ پتی بود !
عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد !
عذر بدر از گناه !
عروس تعریفی عاقبت شلخته در آمد !
عروس بی جهاز، روزه بی نماز، دعای بی نیاز، قرمه بی پیاز !
عروس مردنی را گردن مادر شوهر نگذارید !
عروس كه بما رسید شب كوتاه شد !
عروس نمیتونست برقصه میگفت : زمین كجه !
عروس میاد وسمه بكشه نه وصله بكنه !
عروس را كه مادرش تعریف كنه برای آقا دائیش خوبه !
عروس كه مادر شوهر نداره اهل محل مادر شوهرشند !
عزیز كرده خدا را نمیشه ذلیل كرد !
عزیز پدر و مادر !
عسس بیا منو بگیر !
عسل نیستی كه انگشتت بزنند !
عسل در باغ هست و غوره هم هست !
عشق پیری گر بجنبد سر به رسوائی زند !
عقد پسر عمو و دختر عمو را در آسمان بسته اند !
عقل كه نیست جون در عذابه !
عقل و گهش قاطی شده !
عقلش پاره سنگ بر میداره !
عقل مردم به چشمشونه !
علاج بكن كز دلم خون نیاید . (( سرشك از رخم پاك كردن چه حاصل ... )) (( میر والهی))
علاج واقعه پیش از وقوع باید كرد . (( ... دریغ سود ندارد چو رفت كار از دست )) (( سعدی ))
علف بدهان بزی باید شیرین بیاد !
عیدت را اینجا كردی نوروزت را برو جای دیگه !