و پاسى از شب را زنده بدار تا براى تو [به منزله] نافلهاى باشد امید كه پروردگارت تو را به مقامى ستوده برساند
(الإسراء ۷۹)
و پاسى از شب را زنده بدار تا براى تو [به منزله] نافلهاى باشد امید كه پروردگارت تو را به مقامى ستوده برساند
(الإسراء ۷۹)
شناسنامه رو بی خیال !محلِ تولد من ، آغوش گرم و پر محبت توئه مـــــادر …
!!yalda!! (11-26-2017)
بازهم روز رفـــــــت
ومن مــــاندم
تیک تاک زمان خــــــــواب است
در بستـــــرم
نه برای خواب
بلکه برای مرور خـــــــاطـــرات تلخ دور از تو
عــــــادت کرده ام به فکر تو
به بــــودن و نبـــــودنت...!
شناسنامه رو بی خیال !محلِ تولد من ، آغوش گرم و پر محبت توئه مـــــادر …
!!yalda!! (11-26-2017)
الهی به مستان بزم شهود
به رندان آسوده از هست و بود
به دردي کشان ز خود بي خبر
به مستان بگذشته از خير و شر
به آن سينه چاکان شبهاي سرد
به ديوانگان گرفتار درد
به شب زنده داران بيدار دل
که هرگز نرفتند جز راه دل
مني ده که از دوست بويي برم
ز خمخانه او سبويي برم
اگر قطره اي زان مي چاره ساز
به جانم رساني رهم از مجاز
شناسنامه رو بی خیال !محلِ تولد من ، آغوش گرم و پر محبت توئه مـــــادر …
!!yalda!! (11-26-2017)
من امشب تا سحر خوابم نخواهد برد
هوا آرام
شب خاموش
راه ِآسمان ها باز
خيالم
چون کبوترهاي وحشي مي کند پرواز
رَوَد آنجا
که مي بافند کولي هاي جادو، گيسوي شب را
تنم را
از شراب شعر چشمان تو خواهم سوخت
برايت شعر خواهم خواند
برايم شعر خواهي خواند
تبسم هاي شيرين تورا با بوسه خواهم چيد
وگر بختم کند ياري
در آغوش تو
اي افسوس
سياهي تار مي بندد
چراغ ِماه
لرزان از نسيم سرد پاييز است
هوا آرام
شب خاموش
راه آسمان ها باز
زمان
در بستر شب خواب و بيدار است...
شناسنامه رو بی خیال !محلِ تولد من ، آغوش گرم و پر محبت توئه مـــــادر …
!!yalda!! (11-26-2017)
ياد آن شبها كه مست آرزو
رازهـــــــا گفتيم در مهتاب ها...
شناسنامه رو بی خیال !محلِ تولد من ، آغوش گرم و پر محبت توئه مـــــادر …
!!yalda!! (11-26-2017)
در وفای عشق تو مشهور خوبانم چو شمع
شبنشین کوی سربازان و رندانم چو شمع
روز و شب خوابم نمیآید به چشم غمپرست
بس که در بیماری هجر تو گریانم چو شمع
رشتهی صبرم به مقراض غمت ببریدهشد
همچنان در آتش مهر تو سوزانم چو شمع
گر کمیت اشک گلگونم نبودی گرمرو
کی شدی روشن به گیتی راز پنهانم چو شمع
در میان آب و آتش همچنان سرگرم توست
این دل زار نزار اشکبارانم چو شمع
در شب هجران مرا پروانهی وصلی فرست
ور نه از دردت جهانی را بسوزانم چو شمع
بی جمال عالمآرای تو روزم چون شب است
با کمال عشق تو در عین نقصانم چو شمع
کوه صبرم نرم شد چون موم در دست غمت
تا در آب و آتش عشقت گدازانم چو شمع
همچو صبحم یک نفس باقیست با دیدار تو
چهره بنما دلبرا تا جان برافشانم چو شمع
سرفرازم کن شبی از وصل خود ای نازنین
تا منور گردد از دیدارت ایوانم چو شمع
آتش مهر تو را حافظ عجب در سر گرفت
آتش دل کی به آب دیده بنشانم چو شمع
شناسنامه رو بی خیال !محلِ تولد من ، آغوش گرم و پر محبت توئه مـــــادر …
!!yalda!! (11-26-2017)
امشب دلم را در غزل جا میگذارم
امشب تو را با عشق تنها میگذارم
مانند مجنون در خیابان خیالم
یک شاخه گل در راه لیلا میگذارم
فواره ام ، دانم سرانجامم سقوط است
اما مسیرم را به بالا میگذارم
دل را برای عشق ، امشب وقف کردم
کردار دنیا را به فردا میگذارم
از بچگی احساس میکردم که روزی
مانند مجنون سر به صحرا میگذارم
امشب خودم را در غزل محبوس کردم
امشب تو را با عشق تنها میگذارم
شناسنامه رو بی خیال !محلِ تولد من ، آغوش گرم و پر محبت توئه مـــــادر …
!!yalda!! (11-26-2017)
شب است و سکوت است و ماه است و من…
شناسنامه رو بی خیال !محلِ تولد من ، آغوش گرم و پر محبت توئه مـــــادر …
!!yalda!! (11-26-2017)
روزي به شب برم به صد اندوه سينه سوز
شب را سحر كنم به اميد كدام روز؟
شناسنامه رو بی خیال !محلِ تولد من ، آغوش گرم و پر محبت توئه مـــــادر …
!!yalda!! (11-26-2017)
شب بود و ستاره بود و من بودم و ماه
شب رفت و ستاره رفت ، من ماندم آه
شناسنامه رو بی خیال !محلِ تولد من ، آغوش گرم و پر محبت توئه مـــــادر …