تا بر لبِ تو زمزمه ی عاشقانه هاست
با من هوای غرق شدن در ترانه هاست


عاشق شدن چه حال غریبی ست،خوبِ من!
لرزیدنِ نگاه و دل و دست و شانه هاست!


بایک نگاهِ ساده دل از دست می دهم
دنیا همین معاشقه ی دام ودانه هاست !


باران دوباره برتنِ من بوسه می زَنَد
وقتی که چشمهای تو غرقِ نشانه هاس


تکرار و یَاس، نقطه ِ پایانِ زندگی است
دنیا فضای تجربه ی نوبرانه هاست


دیگر برادرانه به چاهش میفکنید
یوسف، اسیرِ چاه زَنَخدانِ چانه هاست


اینجا غریبه نیست ، برایم سُخن بگو!
هنگامِ فاش کردنِ آن محرمانه هاست…!


✍️یدالله_گودرزی