دراین گفتار به بررسی سه موضوع مفهوم، مستند و زمان ایجاد شخصیت حقوقی درشرکت های تجاری می پردازیم.
• مفهوم شخصیت حقوقی :
قانونگذار اگرچه درقانون تجارت به صراحت درمورد وجود شخصیت حقوقی در شرکت های تجارتی سخن گفته است ولی مفهوم آن را بیان نکرده است.
شخصیت حقوقی دراشخاص حقیقی نیزاگرچه امری مسلم وقطعی است ولی قانونگذاردرمورد اشخاص حقیقی به صراحت ازآن سخن نگفته است و هرگز در قانون مدنی واژه « شخصیت حقوقی » را به کار نبرده است. البته دربرخی مواد قانون مدنی مانند : ۲۰1 و ۲۰۲ واژه « شخصیت » را بدون هر گونه قیدی به کار برده است که برای روشن شدن مفهوم شخصیت حقوقی ابتدا به مفهوم شخصیت اشاره و سپس مفهوم شخصیت حقوقی آورده می شود.
ماده ۲۰۱ ق.م در مورد اشتباه درشخص طرف معامله مقرر داشته است : « اشتباه در شخص طرف به صحت معامله خللی وارد نمی آورد مگر در مواردی که شخصیت طرف علت عمده عقد بوده باشد».
یکی ازحقوقدانان برای شخصیت دو معنا ذکر کرده اند. در یک معنا ، شخصیت عبارت از مجموعه اوصاف شخص است. که دراین صورت اشتباه در شخصیت در واقع اشتباه درشخص است زیرا شخص همان فرد دارای مجموعه اوصاف و عوارض خاص است. اما در معنای دوم، شخصیت به برخی از اوصاف شخص اطلاق می شود و دراین صورت اشتباه در شخصیت در حقیقت اشتباه در وجود یک یا چند وصف مشخص درطرف معامله می باشد.
دکتر کاتوزیان نیز شخصیت را مجموع خصوصیت ها و اوصاف شخص می دانستند که او را در روابط اجتماعی از دیگران متمایز می سازد.
درماده ۲۰۲ قانون مدنی نیز قانونگذار شخصیت را در معنای مجموعه اوصاف و خصوصیات شخص بکار برده و در احراز اکراه ادعایی از سوی طرف معامله، توجه به شخصیت او را لازم و ضروری دانسته و از این جهت یکی از ملاک های تحقق اکراه را، ملاک شخصی در نظر گرفته است اگرچه از ملاک نوعی نیزغفلت نکرده و مقرر داشته است: « اکراه به اعمالی حاصل می شود که مؤثر در شخص باشعوری بوده و او را نسبت به جان یا مال یا آبروی خود تهدید کند به نحوی که عادتاً قابل تحمل نباشد. درمورد اعمال اکراه آمیز سن و شخصیت و اخلاق و مرد یا زن بودن شخص باید در نظر گرفته شود ».
واژه شخصیت در جاهای مختلف به وصف یا قیدهای متفاوتی توصیف می شود مانند شخصیت اخلاقی، شخصیت علمی، شخصیت اجتماعی، شخصیت فرهنگی و شخصیت حقوقی که درهر کدام از آنها به یک وصف یا اوصاف انسان توجه شده است.
بنابراین وقتی از شخصیت حقوقی انسان سخن گفته می شود درواقع انسان از حیث اوصاف و شایستگی های حقوقی درنظر گرفته می شود برهمین اساس شخصیت حقوقی درانسان اینگونه تعریف شده است : « صلاحیت دارا شدن حقوق و تکالیف و صلاحیت اجرای آن ها است ».
در برخی موارد به جای شخصیت حقوقی از واژه شخصیت استفاده شده و آن را اینگونه تعریف کرده اند: « شخصیت عبارت از قابلیتی است درانسان که بتواند در جامعه دارای تکلیف و حق گردد و آن به واسطه یه بدون واسطه اجرا نماید.
دکترامامی در توضیح شخصیت حقوقی معتقدند : « چون حق و تکلیف از موضوعات حقوقی می باشند لذا آن وضعیت موجود را در شخص، شخصیت حقوقی گویند.همچنین ازآنجا که منشأ این شخصیت حقوقی یعنی قابلیت دارا شدن حق و تکلیف و اجرای آن از طرف خداوند به اعتبار طبیعت انسانی دراو به ودیعه گذاشته شده است بدین جهت انسان را شخص طبیعی نامند ».
اگرچه قانونگذار در قانون مدنی به صراحت از زمان پیدایش شخصیت حقوقی در انسان سخن نگفته است ولی حقوقدانان با استناد به ماده ۹۵۶ ق.م زمان پیدایش آن را به زمان تولد انسان و خاتمه آن را مرگ انسان دانسته اند اگرچه در ماده مزبور نامی از شخصیت حقوقی برده نشده بلکه به جای آن از واژه اهلیت استفاده شده است که این اهلیت نیزبراهلیت تمتع صادق است نه اهلیت اسیفاء. ماده مذکور مقررداشته است : « اهلیت برای دارا بودن حقوق با زنده متولد شدن انسان شروع و با مرگ او تمام می شود ».
نکته قابل توجه این است که اگرچه حمل اهلیت درماده ۹۵۶ قانون مدنی برشخصیت حقوقی گویای تمام نمای ماهیت شخصیت حقوقی نمی باشد ولی از آنجا که اهلیت تمتع به تعبیر یکی از حقوقدانان ملاک شخصیت حقوقی و به نظر یکی دیگر از حقوقدانان ملازمه با شخصیت حقوقی دارد لذا این طلاق صحیح بوده و می تواند یکی از مصادیق اطلاق کل برجزء باشد.
نکته قابل توجه این است که شخصیت حقوقی انسان را می توان در دو مرحله زمانی به شخصیت ناقص و شخصیت کامل تقسیم کرد که در واقع همان تقسیم بندی اهلیت تمتع و استیفاء است. بدین معنی که انسان به محض تولد دارای شخصیت حقوقی ناقصی است که به موجب آن می تواند فقط دارای حق و تکلیف گردد و قدرت اعمال آن را بدون واسطه نخواهد داشت ولی بعد ازرسیدن به اهلیت قانونی یا استیفاء صلاحیت اعمال آنها را نیز پیدا می کند که این امر بعد از رسیدن به بلوغ و حصول رشد فراهم می گردد چنان که ماده ۹۵۸ ق.م مقرر داشته است : « هر انسان متمتع از حقوق مدنی خواهد بود لیکن هیچ کس نمی تواند حقوق خود را اجرا کند مگر اینکه برای این امر اهلیت قانونی داشته باشد». و ماده ۲۱۱ ق.م نیز مقرر داشته اشت : برای اینکه متعاملین اهل محسوب شوند باید بالغ وعاقل و رشید باشند.
قانون تجارت اگرچه مانند قانون مدنی شخصیت حقوقی را تعریف نکرده است ولی صلاحیت دارا شدن حق و تکلیف واعمال آن به عنوان مفهوم شخصیت حقوقی از ماده ۵۸۸ ق.ت قابل استنباط است. ماده مزبور مقرر می دارد : « شخص حقوقی می تواند دارای کلیه حقوق و تکالیفی شود که قانون برای افراد قائل است مگر حقوق و وظایفی که بالطبیعه فقط انسان ممکن است دارای آن باشد مانند حقوق و وظایف ابوت، نبوت و امثال ذلک.
نکته قابل توجه این است که برخی از حقوقدانان بین دو اصطلاح « شخصیت حقوقی » و « شخص حقوقی » تفاوتی قائل نشده و این دو واژه را به جای یکریگر به کار برده اند. در حالی که اولی کیفیت و حالت است و به معنای صلاحیت برخورداری از حقوق و تکالیف است و دومی موجودی اعتباری محسوب می گردد که مانند اشخاص حقیقی ازاین حالت برخورداراست و برهمین اساس هر دو دسته از اشخاص حقیقی و حقوقی به دلیل برخورداری از شخصیت حقوقی می توانند طرف حق و تکلیف واقع گردند.
• مستند شخصیت حقوقی در شرکت های تجاری :
مستند شخصیت حقوقی در شرکت های تجاری عبارت از ماده ۵۸۳ ق.ت است که مقرر می دارد : کلیه شرکت های تجارتی مذکوردراین قانون شخصیت حقوقی دارند.
شرکت های تجارتی که در قانون تجارت ذکرشده اند به شرح ماده ۲۰ قانون تجارت ۱۳۱۱ عبارتند از: شرکت سهامی، با مسئولیت محدود، تضامنی، مختلط سهامی، مختلط غیرسهامی، نسبی و تعاونی تولید و مصرف که در مجموع هفت نوع شرکت تجارتی را شامل می شود.
البته با توجه به اینکه به موجب لایحه اصلاح قسمتی از قانون تجارت ۱۳۴۷، شرکت های سهامی به دو نوع سهامی عام و سهامی خاص ( ماده ۴ ل.ا.ق.ت) تقسیم می شوند، برهمین اساس شرکت های تجارتی دارای شخصیت حقوقی هشت نوع خواهند بود.
• زمان ایجاد شخصیت حقوقی شرکت های تجاری :
قانون تجارت علی رغم تصریح به وجود شخصیت حقوقی درشرکت های تجاری به زمان ایجاد شخصیت حقوقی دراین شرکت ها تصریح ننموده است این درحالی است که قانونگذاردر مبحث راجع به شخصیت حقوقی، به زمان ایجاد آن در دیگر اشخاص حقوقی مانند اشخاص حقوقی غیرتجاری و اشخاص حقوقی دولتی و بلدی به نوعی اشاره نموده است که برای روشن شدن موضوع مروری بر چند ماده قانونی خواهیم داشت.
ابتدا قانونگذاردرماده ۵۸۴ قانون تجارت. به زمان ایجاد شخصیت حقوقی درمؤسسات غیرتجاری به این صورت بیان نموده است : « تشکیلات و مؤسساتی که برای مقاصد غیرتجارتی تأسیس شده یا بشوند از تاریخ ثبت دردفترثبت مخصوصی که وزارت عدلیه معین خواهد کرد شخصیت حقوقی پیدا می کنند». بنابراین مؤسسات غیرتجارتی مانند: انجمن های علمی و ادبی، کانون های وکلاء و کارشناسان رسمی دادگستری و مؤسسات حقوقی وغیره تا زمانی که در اداره ثبت شرکت ها به ثبت نرسیده اند فاقد شخصیت حقوقی بوده و نمی توانند اقدام به فعالیتی نموده و یا دفتری برای خود دایر نمایند و فقط بعد از ثبت است که شخصیت حقوقی آنها شکل گرفته و می توانند فعالیت خود را آغاز نمایند.
برخلاف مؤسسات غیرتجاری، مؤسسات و تشکیلات دولتی مانند: ادارات و دستگاه های دولتی و شهرداری ها و نهادهای عمومی غیردولتی مانند هلال احمر و ... به محض تشکیل اداری شخصیت حقوقی قانون تجارت در ماده ۵۸۷ مقرر نموده است : مؤسسات و تشکیلات دولتی به محض ایجاد و بدون اجتیاج به ثبت دارای شخصیت حقوقی می شوند.
از آنچه بیان گردید روشن شد که قانونگذار در مورد دو دسته از اشخاص حقوقی یعنی مؤسسات غیرتجاری از یک طرف و مؤسسات دولتی از طرف دیگر به صراحت به زمان پیدایش شخصیت حقوقی تصریح کرده است. بدین معنی که مؤسسات غیرتجاری از زمان ثبت و مؤسسات دولتی به محض تشکیل دارای شخصیت حقوقی می شوند. ولی درمورد شرکت های تجاری به صراحت زمان پیدایش شخصیت حقوقی در قانون مشخص نشده است.
شخصیت حقوقی شرکت های تجاری