مراسمهای قرآن اندازون شیرازیها و یدی گئجه آذربایجانیان
به دنیا آوردن بچه و زایش در بیشتر ادیان و فرهنگها، بخصوص در جوامع سنتی و روستایی، از چنان اهمیت و جایگاهی برخوردار است كه بیشك مراسم و اعتقادات گستردهای، چه در زمان بارداری، چه در زمان زایمان و حتی پس از آن را در پی دارد و در هر منطقهای از ایران كه پای میگذاریم به مراسم و آداب و رسوم متنوعی در خصوص این دوران گذار برمیخوریم كه همگی در مطالعات فرهنگ عامه حائز اهمیت هستند.
از میان تمامی این رسوم، 2 رسم لول اندازون یا قرآن اندازون مردم شیراز و رسم یدی گئجه (هفت شب) آذربایجانیان مورد توجه این نوشتار است.مراسم قرآن اندازون/ لول اندازون: میان شیرازیها علاوه بر ویارانه و سیسمونی برون كه در بیشتر نقاط ایران مرسوم میباشد، رسمی وجود دارد كه میگویند در بسیاری از مناطق و شهرهای استان فارس با كمی تفاوت، امروزه نیز همچنان برگزار میشود. هر مادری كه منتظر به دنیا آمدن فرزندی است، با این رسم آشنایی دارند و از آن به قرآن اندازون یا لول اندازون یاد میكند و معمولا در5 4 ماهگی بارداری، یعنی زمانی كه جنین وجود خود را با تكان خوردن در شكم مادر اعلام میكند، (به قول شیرازیها وقتی جنین لول میندازه) برگزار میشود. بدین شكل كه خانواده مادر با تهیه گردن آویزی مخصوص از جنس طلا و مزین به نام خدا، آیه وان یكاد و دیگر آیات خاص قرآنی (به منظور دفع چشم زخم و محافظت از مادر و فرزند) و هدایایی همچون چادررنگی، لباس (ترجیحا سبزرنگ)، میوه، شیرینی و به همراهی عدهای از دوستان و آشنایان به خانه زن باردار میروند. این هدایا با تزیین خاصی همراه است. بدینشكل كه گردنبند را در سبدی پر از بادام و شیرینی قرار میدهند كه پس از آویختن گردنبند بر گردن مادر، بادام و شیرینیها را در میان میهمانان پخش میكند و عدهای نیز به تبرك، آن را به خانه میبرند یا مقداری از آن را به نیت بچهدار شدن، به زنی كه بچهدار نمیشود، میدهند.
گردنآویز طی مراسم ختم انعام، دعا و آرزوی سلامت برای مادر و نوزاد، به گردن مادر آویزان میشود و وی در تمامی مدت بارداری، زایمان و حتی تا مدتها پس از زایمان نیز آن را به همراه دارد و این گردنآویز در میان این مردم، همواره مقدس و حافظ مادر و نوزاد تلقی میشود و بودن آن در گردن هر زنی نشان از باردار بودن اوست.
نكته دیگر اینكه، قرآن ترجیحا توسط فردی مذهبی یا بزرگ فامیل كه دارای خصایص حسنه باشد، بر گردن مادر آویخته میشود. آنان معتقدند اگر فرد صبوری این كار را انجام دهد، كودك نیز این خصلت حسنه را خواهد داشت؛ البته این اعتقاد در مورد كسی كه برای اولین بار نوزاد را در گهواره میگذارد نیز صدق میكند.
وجه تسمیه این رسم به نام لول اندازون از آن جهت است كه در زمانهای گذشته گردن آویزی كه برای این كار استفاده میشده، به شكل لولهای استوانهای بوده، اما در حال حاضر شكلهای دیگر این گردن آویز نیز مرسوم است و برخی از اینها به شكل كعبه، كتاب قرآن، یا صندوقچهای به شكل قاب قرآن است كه در آن نوشتهای از آیات قرآن قرار میدهند.مراسم یدی گئجه (هفت شب) آذربایجانیان
از جمله مراسمی كه در هفتمین شب تولد نوزاد در میان آذربایجانیان اجرا میشود، مراسم یدی گئجه است؛ البته این رسم نیز مانند بسیاری از رسمهای دیگر، بیشتر متعلق به گذشته است و امروزه اگر هم برگزار شود كاملا به شكل نمادین خواهد بود. در خصوص این شب و مراسمی كه در آن برگزار میشود، دلایل و اعتقاداتی وجود دارد. از جمله اینكه كودك 6 روز پرمخاطره اول زندگی را به سلامت پشت سر گذاشته و برخی دیگر نیز بر این اعتقادند كه چون تنها ماندن زائو و نوزاد در این شب خطرناك است، در كنارشان میمانند و آنها را یاری میدهند تا این شب را به دور از خطرهای خاص، به شادی و خوشی سپری كنند. علاوه بر آن، به نظر میرسد خوشیمنی و تقدس عدد 7 نیز در خصوص انتخاب این روز برای برگزاری این مراسم، بیتاثیر نیست.
یدی گئجه در گذشته، اینگونه شروع میشد كه نزدیك غروب، دور تا دور رختخواب مادر و نوزاد را با ریسمانی سیاهرنگ كه از موی بز تهیه میشد، حصار میكشیدند. این كار و همچنین قرار دادن كاسه مسی، چاقو و ارسین كه از همان روز اول بالای سر مادر قرار میدادند، به این دلیل بود كه اعتقاد داشتند اگر چنین كنند، مادر و فرزند از شر و تاثیرات سوء جن كه معروفترین آن، جن آل است و در اصطلاح محلی به آن آل آروادی میگویند، در امان میمانند و آن طناب حصاری میشود تا جنها، ناراحتیها و بیماریها نتوانند به مادر و فرزند نزدیك شوند. معمولا در كنار كاسه مسی و چاقو، تكه نانی نیز به یمن بركت و روزی نوزاد، قرار میدادند.
كار بعدی، شستشوی نوزاد و پوشاندن لباس تمیز و نو بر تناش بود؛ البته باید گفت معمولا در این روز نوزاد را غسل مولود نمیدادند، زیرا اعتقاد داشتند اگر كودك بدون غسل بماند، هیچ آسیب و بیماریای به او نمیرسد و اگر كسی احتمالا همراه خود، دعا یا پارچه زردرنگ داشته باشد اثر سوء خود را نسبت به نوزاد از دست میدهد و كودك مریض نمیشود. نوزاد را در چهلمین روز تولد، غسل مولود میدادند و معمولا ناخنهایش را نیز در این روز میچیدند و رسم بر این بود كه دایی بچه با گذاشتن سكهای در كف دست نوزاد، ناخنهای او را میگرفت.
به دنبال این كار، به ابروان و چشمان نوزاد سرمه میكشیدند و 7 سنجاق بر لباس او میزدند. این كارها را معمولا ماما (قابله نوزاد) انجام میداد كه در زبان محلی به او ماماننه میگفتند. این شخص از احترام و جایگاه بالایی میان خانوادهها برخوردار بود؛ چرا كه به مادر كمك میكرد نوزاد خود را به دنیا بیاورد و به دلیل تجربهای كه در این زمینه داشت، كارهای نوزاد را در روزهای اولیه انجام میداد و مراقبت مادر و نوزاد را 10 روز به عهده میگرفت. مثلا 3 روز، در 3 وعده، غذایی مقوی از كره و شكر تهیه میكرد و به نوزاد میداد و غذای مخصوص كاچی برای مادر میپخت و تا روز دهم نیز به صورت تماموقت كنار نوزاد و مادر میماند. معمولا بعد از 10 روز كار وی تمام میشد و طبق رسم علاوه بر دستمزد، صابون، خلعت و كلهقند نیز به وی هدیه میدادند. در مورد صابون، مردم اعتقاد داشتند اگر صاحب نوزاد به ماماننه صابون ندهد، در روز قیامت با دستانی خونین در مقابل صاحب نوزاد ظاهر میشود.
احترام ماماننه در گذشته به قدری بوده كه اختیار پیشنهاد و حتی گاهی انتخاب نام نوزاد را داشت.
در این رسم، اقوام نزدیك برای شام دعوت میشدند و پس از شام، زنها كنار مادر و نوزاد میماندند و مردها به اتاق دیگری میرفتند، چراكه این مراسم، مراسمی زنانه بوده و مردها در آن شركت چندانی نداشتند.
برای مراسم پس از شام، همسایگان و اقوام دیگر، به منظور تبریك گفتن و شركت در جشن به خانه آنها میآمدند. هركس در آن روز خوراكیای با خود به همراه میآورد و هدیه اصلی را روز دهم كه مصادف با حمام بردن، غسل دادن مادر و گاهی نامگذاری نوزاد بوده، میدادند.
در این شب، معمولا از غروب به بعد، نوزاد را روی زمین نمیگذاشتند و او را در آغوش داشتند. هریك از افراد حاضر در مجلس و بخصوص ماماننه كودك را در آغوش میگرفتند، روی او را میبوسیدند و برایش آرزوی سلامت و خوشبختی میكردند.
در این مراسم، خوراكیهایی كه مهمانان با خود میآوردند به همراه تنقلاتی كه صاحبخانه، خود تهیه میكرد با هم مخلوط كرده و همراه شیرینی، میوه و چای از میهمانان پذیرایی میكردند. (این تنقلات معمولا عبارت بودند از گندم، بزرك و نخود بو داده، كشمش و توت و...)
آخر شب، مراسم به پایان میرسید و میهمانان به خانهشان بازمیگشتند و فقط مادربزرگها و ماماننه شب را با مادر و نوزادش سپری میكردند و بدین شكل هفتمین شب تولد نوزاد با همراهی دوستان و اقوام، به خوشی سپری میشد.