از برگ گل کاغذ سازم
نامه اي شيرين ميپردازم
مينويسم از عشقم رازم کي نو گل من
بعد از سلام اي دلدارم
اولا خيلي دوست دارم
دوم ديده به راهت دارم
بر دشت و دمن
سلطان قلبم تو هستي تو هستي
دروازه هاي دلم را شکستي
پيمان ياري به قلبم تو بستي
با من پيوستي
اکنون اگر از تو دورم به هرجا
با يار ديگر نبندم دلم را
اي يار زيبا
پيش عشق اي زيبا زيبا
خيلي کوچيکه دنيا دنيا
با ياد تو ام هر جا هر جا ترکت نکنم