حیرت زده ی مکر تو روباه دو رنگم
با آنکه قوی پنجه تر از شیر و پلنگم
سیلاب خروشنده ام ای قله ی مغرور
تا چند زنی پای شتابنده به سنگم
من در طلب بحر و تو با سلسله ای سنگ
خواهی که دهی جای در این دره ی تنگم
ای قلزم طوفان زده ، هرگز نهراسد
از هیمنه ی خشم و خروش تو نهنگم
با لشکری از موج به ساحل بگریزی
چون در نگری عرصه ی طوفانی جنگم
تا زین خم نیرنگ نگیرد دل من رنگ
« یا رومی رومم من و یا زنگی زنگم»
من « مهدی » مهد غزلم گر نکشاند
بی تابی گهواره ی زلفی به درنگم