متن های عاشقانه غمگین تنهایی

مجموعه : عاشقانه
اتاق سوت و کورم جهان کوچکی است . . .
برای سر کردن با این همه تنهایی و دلتنگی !

به تار تنهایی ام دست نزن
من پیله ی سکوتی ژرفم
بی نوازش تو …

آسمان هم که توباشی،
بغلت خواهم کرد
فکر گستردگی واژه نباش ،
همه در گوشه تنهایی من جادارند . . .

آخ که درد دارم درد
من از تو غریبترم
من میان این همه از توی تنها هم تنهاترم
آخ … کمتر لگد بزن تنهایی !

از همان ابتدا دروغ گفتند!
مگر نگفتند که من و تو ، ما میشویم؟!
پس چرا حالا من اینقدر تنهاست!
از کی تو اینقدر سنگدل شد؟!
اصلا این او را که بازی داد؟!
که آمد و تو را با خود برد و شدید ما!
می بینی…؟
قصه ی عشقمان!
فاتحه ی دستور زبان را خوانده است !

درست مثل یک جزیره
از همه طرف به تنهایی محدودم
و چشم به راه یک کاشف!

خــواب هـایِ تـو
هـر شـب از سـرِ کـابـوسِ تنهایی مـیـپـرنـد
مـیـنـشـیـنـند رویِ پـلـکــــ هـایـم تـعـبیـر مـیشـونـد …!

من به اندازه چشمان تو غمگین ماندم
و به اندازه هر برق نگاهت نگران
تو به اندازه تنهایی من شاد بمان . . .

دلم بایگانی رؤیاهای شکسته ای ست
که در حسرتت خاک می خورند
چه اشتباه مهیبی !
آنجا که سرنوشت عشق را به دلم پیوست کرد
و مرا در پوشۀ تنهایی گذاشت !