امروز
باز هم امروز,
از ميان كوﭼه هاى اين شهر
قاصد كوﭼكى برايت فرستادم
تا پيغام عشق مرا به تو برساند
عشقى كه آغاز و پايانش تو هستى
**
امشب
باز هم امشب,
از آسمان كو ﭼك اين شهر
زيباترين ستاره را ﭼيدم
و براى تو فرستادم
تا پيغام عشق مرا در بسترت
آرام آرام در گوش تو زمزمه كند
**
عشق اين وا ژه قديمى و تكرارى
عشق اين وا ژه دوست داشتنى و هوس انگيز!
و
براى من تعبير عشق يعنى تو
و براى من دريا و زمين و آسمان
هيچ معنى جز اسم تو را ندارد
چرا كه تو خودت به تنهايى
تمام دنياى منى
**
و چه دنياى قشنگ و شيرينى دارم
تو بهترين خاطره لحظات تنهايى من هستى
براستى ! فكر كردى اگر عشق نبود
چگونه از صداى ساده و خشن
از صداى تكرارى يك شى
قلب من به طپش مى افتاد
و چگونه حس شنوايى من صداى تو را ميطلبيد؟
و چگونه ذره ذره وجودم
تو را تمنا ميكرد؟
چه فاصله اى است ميان ما
و چه نزديكيم با اين فاصله!
و فقط عشق است كه مسافتها را نمى شناسد
چه روياى شيرينى است به تو انديشيدن!
**
تو ميلاد دوباره من هستى
تو ساده ترين معنى عشق و دوست داشتنى
تو بهترين آيه نازل شده از خدايى
كه هر روز هزاران بار در خود تو را زمزمه ميكنم
**
ميتوانم اينقدر ساده باشم كه با ديدنت رنگ ببازم
ميتوانم اينقدر شاعر باشم كه با هر كلمه وصف تو را بگويم
ميتوانم اينقدر عاشق باشم كه در معنى نامت هزار بار بميرم
تو سپيد ترين رنگ زندگى من هستى
چرا كه براى من, تو ياس كوچكى هستى كه
هميشه پاك ميماند
**
من انقدر عاشقم كه به جاى نفس نام تو را
درخود تكرار ميكنم
اگر امروز روياى منى
فردا حقيقت من باش
فردا جزيى از وجود من باش
كه درمان تنهائيم باشى
تا
نهانى ترين افكارم را با تو آشكار كنم
و شهوت انگيزترين حرف هايم را با تو زمزمه كنم
كه عاشقانه ترين شعرهايم را براى تو بسرايم
چرا كه شعرم حقيقى ترين نداى دل من است
هر چه دارم براى تو
كه عاشقم كردى !